سلام به همه دوستداران کاپل کوکوی و تهکوک...
"خاکستری صحبت میکنه"
چه خبر حالتون چطوره؟
کاملا ناگهانی چند نوع موضوع فیکشن به مغزم هجوم و آورد و بوم... پیش خودم فکر کردم"چی میشه اگه همه ش رو بنویسم و یکی یکی شروع کنم به پارت گذاری؟ "
و این شد که بی توجه به هر شرایطی که دارم بخوام از بین اون همه موضوع؛ این موضوع رو انتخاب کنم و شروع کنم به نوشتن..
🥺🎀
یکم موضوع سختیه..
در واقع دوست داشتم یه مینی فیک باشه اما از طرفی دلم نمیاد و به نظرم خیلی طولانی بشه!
منظورم از خیلی طولانی در حد چهل و خورده ای پارته😂🫱🏽🫲🏻🥺
پس شمایی که دارین اینو میخونین...
میشه نظرتون رو بهم بگین؟ اصلا بنویسمش یا نه؟"خاسکتری دوستون داره" 🌱🩶
YOU ARE READING
همهی آدمهای دنیا🫂🌎"کوکوی"
Fanfictionکاپل اصلی: کوکوی کاپل فرعی: سکرت وضعیت: در حال نوشتن 🩶🌱 خلاصه: تهیونگ پسر ضعیفیه... نه از نظر مالی! از نظر مادی اون خیلی قدرتمنده ولی جسمی و روحی اون ضعیفه و از این ضعف متنفره! خانواده ای که بهش فرستی برای حل مسائل رو نمیدن هم براش عذاب آورده...