TEXTING HIM...[persian translation]

Chap.2 | تو كي هستي؟

داستان از نگاه مارسل
.....
من: سمي
(من: سامانتا بلير كانرزsamantha blair connors (
من: بيدار شو كدو تنبل
.....
من اخم كردم و به فهرست صحبت هاي ديروزم با سم نگاه كردم. احساس مذخرفي دارم كه بهش نگفتم كه اوني كه بهش اس ميده منم...اما من با كي دارم شوخي ميكنم؟ اين كارم باعث نميشه اون دوسم داشته باشه حتي اگه يه ادم بي عرضه ي الكي درسخون با عينك نبودم...
خدايا....من از خيلي وقت پيش دوسش داشتم... من حتي از درك (يادتونه كيه ديگه؟) پرسيدم كه چي فكر ميكنه اما اون فقط گفت كه نميدونم... چيزي كه دقيقا تو ذهن من بود...ازت ممنونم درك بابت هيچي گفتن...
.......
سمي ❤️☺️:  فاكينگ ١٠ صبحه
سمي❤️☺️: وات د هل؟؟؟
سمي❤️☺️: چه كوفتي ميخاي؟
من: واي خداي من اون زندس!!!
سمي❤️☺️: فاك يو
من: عاشقتم...
......
واقعا عاشقتم...خيلي..
......
سمي❤️☺️: ازت متنفرم
من: عاااخ
من: قلبم
من: فكر كنم دارم ميميرم....
من: تنها عشق زندگيم نابودم كرد...
سمي❤️☺️: #srynotsry (همون sorry not sorryخودمون)
من: :(
سمي❤️☺️: اوق
سمي❤️☺️: باشه...
سمي❤️☺️: منم دوست دارم هرزه كوچولو...
.......
كاش واقعا داشتي...
.......
من: :)
سمي❤️☺️: خب حالا كه منو بيدار كردي ازم پذيرايي كن...!
داستان از نگاه سم
هرزه كوچولو: نوكرت نيستم كه
من: دقيقا...نوكرمي
هرزه كوچولو: :(
من: ^_^
هرزه كوچولو: خبببب من يه سري جوك هاي كشنده و خفن دارم!!
من: فاك (-_-)
هرزه كوچولو: يه روز توي خيابون يه چيني داشته راه ميرفته
[پ.ن.: اين جوك اولي چون تو فارسي معني نميداد از خودم گفتم؛شرمنده]
من: نه نههه نهههه
هرزه كوچولو: كه يهو به يه چيني ديگه ميخوره...و ميشكنهههه
هرزه كوچولو: هاهاهاهاااااااااااا خخخخخخخخخخخخ
من: همين..الان..منو..بُكُش
هرزه كوچولو: يكي ديگه هم دارم...ميخاي بشنوي؟
من: نه
هرزه كوچولو: اوكي پس!
هرزه كوچولو: به گاوي كه پا نداشته باشه چي ميگن؟؟؟
من: خفه شوووو
هرزه كوچولو: نه متاسفم اشتباهه
هرزه كوچولو: گوشت زميني!!!!
هرزه كوچولو: هاها؟خخ؟
من: نه
هرزه كوچولو: :(
من: تو كي هستي؟
بدترين جوك گو: نميتونم بگم
من: پس من چي صدات كنم؟
بدترين جوك گو: مامانت
من: من ميرم بخوابم
بدترين جوك گو: هري صدام كن هري
......
من كسي به نام هري تو مدرسه يادم نمياد.اخم كردم،اصن ممكنه اين يارو وجود خارجي داشته باشه؟ من نبايد به اين   يارو پيام بدم...اخرش فقط اسيب ميينم...اما اينجام دارم به اين بي نام و نشان كه جوك هاي گه ميفرسته پيام ميدم
......
من: تو به مدرسه ي من ميري درسته؟
جوكر بد هري: اره
من: من "هري" يادم نمياد تو مدرسه...
جوكر بد هري: خب...ميتوني ازم ٥تا،فقط ٥تا سوال بپرسي و من جواب ميدم.فقط سوالات نبايد راجع به خصوصيات ظاهريم باشه
من: تو كي اي؟
جوكر بد هري: نع اين حساب شده،بعدي
.......
من به صفحه موبايل خيره شدم و اه كشيدم و جواب دادم:
من: لعنتي
من: عن
من: ***shot
من:منظورم اون نبودااااا. (B
تيكه انداختم
جوكر بد هري: البته كه نبود ؛)
من: فاك يو
من:تو كدوم كلاسي؟
جوكر بد هري: كلاس تو
من: واقعا؟
جوكر بد هري: اوهوم. اين سوالت هم (منظورش اون واقعا ه) حساب شد!!!
من:فااااك
من: باشه باشه فهميدم
من: تا حالا باهم حرف زده بوديم قبلا؟(منظورش قبل از اسم ام اس هاس)
جوكر بد هري: عاره...
من: وات د فاك؟؟؟ من "هري" يادم نمياد داشته باشيم تو كلاس
جوكر بد هري: فقط يه سوال ديگه مونده
من: چطوري منو ميشناسي؟
........
هري جواب نداد پس من موبايلمو خاموش كردم و پرتش كردم اونور.
چن دقيقه وقت برد اما من به يه خواب عميق رفتم و روياهام با يه سري جوك هاي عن مسخره با يه گوينده ي خالي پر شده بود...
_______
سلام
اينم قسمت دوم
مرسي از كساني كه نظرشونو براي بهتر شدن ميدن و براي حمايت راي ميدن
D❤️
XoXo