این آخرین شانسته نایل، گروه رو ترک کن یا من تورو خواهم کشت.
و اون محکم چشم هاشو بست چون یک دفعه همه ی صورت های کنارش تبدیل به صورت اون دختر شدن، خیلی ظالم و عصبانی و همه ی اونا می خواستن نایل رو بکشن. اون قراره که بمیره. اون نیاز داره که فرار کنه تا جایی بره که امن باشه.
اون شروع کرد به جنگیدن و ضربه زدن به دست هایی که اونو نگه داشتن و دیگه نمیشناخت که دست ها متعلق به دوست هاش هستن. اما اون نمیتونست آزاد بشه، به اندازه کافی قوی نبود و اونها فقط اونو محکم تر گرفتند.
بعدش صداها ساکت شدند و فقط یک صدا بود که داشت فریاد میزد که مال نایل بود. اما متوقف نشد، نمیتونست متوقفش کنه نه تا وقتی که آزاد نشه. بدن هایی که اونو محکم گرفته بودن اونو رها کردن و اون روی زمین افتاد، پاهاش اونقدر لرزون بودن که نمیتونست وزنش رو تحمل کنه و اون نفس نفس میزد و داشت گریه می کرد.
_
"این لحظه ای است که تمام دختر های کشور منتظرش بودن، بزرگ ترین گروه پسر دنیا با من هستند، اینجا توی استودیو. صبح بخیر وان دایرکشن"
یه صدایی اومد. "صبح بخیر!"
"خب، خانوم ها و آقایان من یه دروغی گفتم، لویی و نایل اینجا نیستند ولی به زودی به ما می پیوندن."
"یه حمله ی عصبی دیگه؟"
"آره اما اون حالش خوب میشه و فقط به یه خورده زمان احتیاج داره."
"و یه فنجان چای"
"و یه چیزی هم برای خوردن"
مجری دوباره کنترل برنامه رو به دست می گیره.
"بیرون از استودیو، همین الان، هزاران دختر وایسادن و من حتی نگران بودم که امروز چطوری به سر کار برم. من تا حالا همچین چیزی رو ندیدم. آیا شما پسرا با این تعداد فن که براتون منتظر بودن امروز صبح، شکه نشدید؟"
"مسلما، این غیر قابل باوره"
"و همه ی اونها اینجان برای حمایت از نایل، این واقعا فوق العاده است."
"من میدونم اون وقتی که برگرده خودش میگه ولی من از زبون نایل بگم که اون خیلی ممنونه برای حمایت فن ها"
"اره! شما بچه ها واقعا عالی بودید! ما خیلی دوستتون داریم."
"من واقعا دلم میخواد که درباره نایل صحبت کنیم قبل از اینکه برگرده. اون چیکار میکنه؟ ظاهرا که هنوز نتونسته خودشو ریکاوری کنه بعد از اون اتفاقی که در ماه می افتاده و بعدش امروز صبح، فن ها اون تهدید مرگ رو که روی دیوار استودیو نوشته شده بود رو پیدا کردن و داستان ها شروع شد. اون توی همه روزنامه ها و کل اینترنت پخش شده، پس من میخوام بپرسم که چه اتفاقاتی افتاده این چند وقت؟ و واقعا تا حالا از اینها دریافت کردید؟ آیا پلیس در جریانه؟"
ESTÁS LEYENDO
Nightmare(persian translation)(niam)
Fanfic"......تو لیاقت موندن تو وان دایرکشن رو نداری ، تو باید بمیری" cover by @HarrietStylse