۶ آگوست
ساعت ۶:۴۵ عصر
دوربین های ردیف A : ( همکف و راهرو های مربوطه )پرواز کردن افتضاحه .
پرواز کردن مثه تماشای بهترین کارتونا از پشت مغازه های کوفتی ان که با خوشرویی تلویزیون میفروشن ، پرواز کردن مثه این میمونه که بخوان صداتو تو تمام رسانه ها پخش کنن ولی تا که میای حرف بزنی افکت دست زدنو جایگزین تک تک کلمه هات کنن ، پرواز کردن مزخرفه اگه یه ارکستر وقت پروازت شروع به نواختن کرده باشه ، شاید رقصنده ها خوب کارشونو بلد باشن ، شاید اونا عاشق این باشن که کلی دختر بچه و پسر بچه و اون همه زنو مرد از طبقه ها و روبان های قرمز آویزون شده باشن تا اوج گرفتنشو تماشا کنن ولی اینا هیچ کدوم اون قدری قوی نیستن تا فرودارو از بین ببرن و خب راستش شاید حتی سطحی ترین سطح ها هم اینو ندونن ولی حقیقت اینه که اونی که پرواز میکنه بهتر از هر کس دیگه ای میدونه که این سقوط نیست که تو رو میکشه ، این فروده ...
YOU ARE READING
CCTV CAMERA
Fanfictionهمیشه یکی اون فیلمارو میبینه . درست همون طوری که همیشه یکی ماهارو میینه ... . ولی بودن همیشگی نیست . من اهمیتی نمیدم . .. ... and we are who we are when no one's watching