استرس باعث شده بود دلپیچه بگیرم.
_حالت خوبه؟
_استرس دارم
_عادیه
_جدی؟
_جون تو
_خوبه راه افتادی
_تو اینجاهم دست از سر مسخره بازی برنمیداری
اینو گفت دست به سینه وایساد
_نه
_خانوم آستن
_ام بله؟
_نوبت شماست
وای خدا دارم میمیرم
_برو موفق باشی
اینو گفت و لبخند زد منم جوابشو با لیخند دادم و رفتم
اوه گاد چ جمعیییتی همه داشتن دست میزدن و جیغ میکشیدن تا رفتم وایسادم جلو همه الانه ک حالم بهم بخوره
_خوب اسمت چیه
اوه خدای من اون کیتی پری بود وای خدا داور بغلیش هری بود اوف خدای من الان خل میشم بغلیش سایمون بود و اون یکی داور هم نیکول
_من کاترین استن هستم
_خوب کاترین چند سالته و اهل کجایی
_خوب من نوزده سالمه و اهل لندن هستم
_خوب خوشبختم چی برامون اماده کردی؟
_راستش من اهنگ تایتانیک رو انتخاب کردم
_واو این عالیه چیزیه که همه ی ما باهاش خاطره داریم
لبخند زدم و هری هم همه ش رو من زوم دیگه اعصابم خورد شده بود البته شایدم من اشتباه میکنم من الان رو استیجم و باید ب من نگاه کنه
_خوب ما منتظریم
اینو گفت و من شروع کردم به خوندن
every night…(فک کنم دیگه همه تون
این اهنگو حفظ باشین پس مجسم کنید)
بین خوندنم دست میزدن خدایا یعنی انقد صدام خوبه؟من خوابم یا بیدار؟
اهنگم تموم شد و همه بلند شدن و دست زدن نه این امکان نداره من میدونستم صدام خوبه ولی نه انقدر
_واو تو عالی بودی دختر
اینو کیتی گفت و برام دست زد
_خوب تو چی میگی هری؟
اوه هری میدونم قراره بگه افتضاح بودم این از قبل پیش بینی شده س برای من
_ام اون خوب بود من نمیگم عالی یا بخوام براش دست بزنم چون اونجوری نبود ولی میتونه پیشرفت کنه
_واو اون عالی بود هری
اینو کیتی گفت و داشت با چشمای گرد ب هری نگاه میکرد
_نه من نمیگم عالی
اینو گفت و به من نگاه کرد اون واقعا مغروره اه فک کرده کیه من حالشو جا میارم
_خوب سایمون نظر تو چیه؟
_اون عالی بود و جای برای پیشرفت داره
_نیکل؟
_واو تو عالی بودی دختر منو شگفت زده کردی
_ خوب رایتون؟
_من میگم اره(نیکل)
_منم اره(سایمون)
_ارههه(کیتی)
هری کمی فکر کردو نگاه کرد و گفت
_اره
_واو تو انتخاب شدی دختر
_من واقعا ممنونم
و استیج رو ترک کردم با تشویق این همه ادم گوشم کر شد داشتم از خوشحالی میمردم و واقعا قابل توصیف نبود بیرون سوزی وایساده بود و تا منو دید بغل کرد و فشارم داد
_تبریک میگم!
_ممنونم
_خوب الان چ حسی داری؟
اینو اون مرد که میکروفون دستش بود پرسید
_اون عالیه خدای من !من واقعا خوشحالم توصیف کردنی نیست
بعد از یکم مصاحبه و انجام دادن یه سری کارا برگشتیم.
****************
کاترینم قبول شد و شما هنوز رای نمیدید :(
نظرر بذاریبیبیید
پارت بعدیو بذارم

YOU ARE READING
I've just been changed
Fanfictionکاترین! اون یه دختر مغروره ک مثل بقیه ی هم سناش داره میره دنبال ارزوهاش! خوب استعدادشم یاریش میکنه ولی یه سری اتفاق... خوب شاید بهتره خودتون داستانو بخونید و ببینید چی شد؟! این داستان کلا موضوعش با هر داستانی ک خوندین فرق داره قبلا هم تو اینستا پست...