از دید فرانکمن کله فاکی نباید اون حرفا رو بهش میزدم نههه من الان میرم و ازش عذر خواهی میکنم من اونو از خودمم بیشتر دوست دارم نه .....
راه افتادم سمت کلاب و باید بگم که من وقتی از در اومدم بیرون لورا رو پرت کردم یه گوشه و با ماشینم از اونجا دور شدم . لورا فقط برای حرص در اوردن نیل بود و من واقعا هیچ حسی بهش ندارم یعنی هیچ حسی نمیتونم داشته باشم از وقتی که من نیلو دیدم همش اون بوده و نه هیچ کسه دیگه ای ...
وارد کلاب شدم و همونجا خشکم زد ....
من فرانک تامیلسون همین الان جلوی خودم دیدم که نیل تو بغل یه پسرست داره میخنده و اون بغلش کرده و اونو به سمت اتاقِ.... چی ؟ اینجا چه خبره ....اتاق vip ...
با بیشترین سرعتی که میتونستم بدووم از اونجا دور شدم من اصلا فک نمیکردم این جدی باشه ...... اوه خدای من این یعنی چی .....نیل دیگه واسه من تموم شد .....نیل برای فرانک تامیلسون مُرد ...
از نگاه هری
_ خوب خجالت اور ترین موقعیتی که توش بودی چی بوده ؟
با خنده گفت
+وایی یه بار .... داشتم به دوستام نشون میدادم .......که میتونم ......
و اینقدر خندید که دیگه نتونست ادامشو بگه و منم بی خیالش شدم اون خیلی تو خوردن زیاده روی کرده . خیلی..
.
الان تقریبا ۱ ساعته که این بالاییم و اون فقط خندیدهداشتم به اینکه اون چرا با دوست پسرش بهم زد فکر میکردم بهش خیره شده بودم ،که فهمید بهش زل زدم خندشو قطع کرد و گفت
+هی پسر تو هم خیلی جذابی .... ولی مگه منم بهت اینقدر زل میزنم...
نزاشتم حرفش تموم شه و یه بوسه رو لباش گذاشتم ....
_اوو ببخشید من .....من باید برم ..
از تخت بلند شدم که برم که دستمو گرفت و گفت
+من برای فراموش کردنِ همه چی بهش نیاز دارم، خواهش میکنم بمون .... بمون و منو به فاک بده خواهش میکنم ....من همین الان به این نیاز دارم خواهش میکنم هرچقدر بخوای تو کیفم هست بردار .
دستمو کشیدمو از در رفتم بیرون باید یه کاری کنم که خودش بیاد دنبالم اینجوری منم گناهکار نیستم و اگه کارا فهمید، میتونم یه چیزی بهش بگم مثلا اینکه من نمیخواستم ....
ولی من نمیتونم این کارو با کارا بکنم نههه... من باید بیخیال این بشم مگه ارزش یه گردنبند چقدره که من به خاطرش به کارا خیانت کنم ...
ولی من باید این کارو بکنم نمیخوام کارا فکر کنه که دوست پسرش نمیتونه حتی یه گردنبند هم براش بخره ....
نمیخوام اون جلو دوستاش از من خجالت بکشه پس من اینکارو میکنم ... (دو قطبی داره به خدا 😂😂😆)
.
.
.
.
و بالاخره هری وارد میشود 💪
درسته این فنفیک جدیده ولی واقعا ارزش یه بار خونودنو داره 😍😍
All the love
Parmida❤
YOU ARE READING
Forgotten (Harry Styles)
Fanfictionهیچوقت فکر نمیکردم تو یه شب زندگیم اینجوری عوض بشه !! . . . . . . . . . . . . . . . . . این اولین داستانیه که من مینویسم و تو واتپد اپش میکنم 😊 داستان این فنفیک با بقیه فنفیک ها متفاوته و امیدوارم که خوشتون بیاد❤ سعی میکنم هفته ای حداقل ۲ تا چپتر ا...