مدیسون خواهر لیلی ئه.
لیلی دوست منه.
مدیسون پنج سالشه.
مدیسون گریه کرد.
مدیسون بخاطر خواب گریه کرد.
مدیسون از خواب متنفره.
مدیسون گفت از خواب متنفره،
چون بابابزرگش وقتی خوابید،دیگه هیچوقت بیدار نشد.
مدیسون از خواب میترسه.
میترسه یه روز مامان بزرگشم بخوابه و بیدار نشه.
مامانش بهش گفته بود فقط آدمای پیر وقتی میخوابن ممکنه بیدار نشن.
نمیدونم هفته ی پیش که دخترخاله ی مدیسون توی تصادف مرد،
به مدیسون چی گفت.
بنظرم مدیسون برای بزرگ شدن زیادی کوچیک بود.
![](https://img.wattpad.com/cover/116658878-288-k504608.jpg)
VOUS LISEZ
Why She Wanted To Sleep?
Nouvellesناگهان از خواب پریدم که رفته بودی و من هنوز هزار دل سیر حرف داشتم [آباعابدین] Cover by kimiamd