❤🇨🇮2 years...🇬🇧❤

628 92 13
                                    

مفتخرم که بگم این 00:00 یعنی شروع روزی که پسرامون رفتن به یه استراحت طولانی
استراحتی که قرار بود 18 ماه طول بکشه ولی حالا دو ساله شدنش رو میبینیم
خب؟ چی باید بگم؟:)
دوساله که نیستن...
.
.
.

دو سال گذشت...
دو سال از اون روز گذشت....
از روزی که نا امید شدیم...
از روزی که نا امیدمون کردن....
از روزی که پسرا تصمیمشونو اعلام کردن...
تصمیمی که قلبارو شکست...
چشمارو خیس کرد....
دست هارو لرزون کرد...
دو سال از اون روز لنتی میگذره...
همون روز که فهمیدیم پسرامون خسته ان...
فهمیدیم به استراحت نیاز دارن....
فهمیدیم میخوان برن و یه مدت نباشن...
دوسال گذشت...
دو سالی که پر بود از ترس...از استرس...از نا امیدی...از گریه...از دلتنگی...
همه میدونیم که شاید این دوسال سخت ترین و بدترین سال های دایرکشنرا باشه،
ولی همه هم میدونیم که دایرکشنریم و این یعنی عشق و قدرت بی پایان، 
درسته تو این دو سال هی نا امید شدیم و با هر حرفشون خودمونو امیدوار میکردیم، میشکستیم و با هر نفسشون خودمونو دوباره قوی تر از قبل می ساختیم، اشک میریختیم و با هر حرفشون راجع به هم , لبخند میزدیم...
این دو سال برای ما پر بود از تضاد...
ولی ما هیچوقت امیدمونو از دست ندادیم و هیچوقت دست از انتظار و حمایت نکشیدیم...
اره، دو سال از اون روز بد خبر میگذره و ما هنوزم سرپاییم و قدرتمند تر از قبل...
ما هنوزم منتظریم
و منتظر میمونیم...
تا اخرش...:)
💚💔💙💔💜💔❤️💔💛
🇬🇧❤🇨🇮

we miss 1D *OLD*Where stories live. Discover now