تو خیابون داری راه میری یهو میبینی چندتا دختر یه جا جمع شدن. یه حسی بهت میگه بری اون سمت. یکی از دخترا کنار میره و تو پسرات و میبینی. با ذوق میری سمتشون بغلشون میکنی و باهاشون عکس میگری . گرمای بدنشون عطر بدنشون و با تموم وجودت به خاطر میسپاری . دیگع نمیدونی بقیه روزت چجوری گذشت . چشمات و باز میکنی. هنوزم گرمای تنشون و حس میکنی. عطرشون تو بینیته. میخوای ک دوباره عکسی ک باهاشون گرفتی رو ببینی . گالریت و میاری. ولی عکسی نیس. کلی گالریت و زیر و رو میکنی. اعصابت بهم میریزه. همش خواب بود. گوشیرو پرت میکنی رو تخت. اشک از چشمات میریزه. بقیه روز رو بیکاری. ولی اروم و قرار نداری. دلت میخواد بازم خوابشون و ببینی
ولی با یه تفاوت
اینکه خوابت ابدی باشه:)
YOU ARE READING
we miss 1D *OLD*
Non-Fiction#1 in non_fiction❤❤❤ وان دایرکشن٬یک جهت٬عشق٬زندگی٬بزرگترین بوی بند دنیا...دلیل تپیدن قلب میلیون ها دختر😍 😍😍...دوست دارید بیشتر باهاش آشنا بشید؟؟؟ این کتاب بهتون کمک میکنه... فن فیکشن نیست...فقط دلنوشتس... وان دایرکشن ۵ عضو داره...هری٬لیام٬نایل٬لو...