7 ] دو رویي‌هايِ ناراحت کننده

4K 668 186
                                    

اول از همه نظرتون راجب کاور چیه ؟ خوبه یا بهتره عوض بشه ؟
_______

-« مامان ، مامان ، مامان ، مامان » جما پشت سر هم آنه رو صدا میکرد و تکونش مي‌داد.

-« بله؟ » آنه با چشماي نیمه باز گفت و به دخترش نگاه کرد. جما آب دهنش رو قورت داد و با دست به بیرون از اتاق اشاره کرد:
-« هري... بیا، بیا هریو ببین... » دست آنه رو گرفت و با هم از اتاق بیرون رفتن.

جما آنه رو نزدیک پنجره‌ي سرتاسريِ رو به حیاط برد و هري رو نشونش داد که توي استخر آب شور بود و انگار داشت غسل مي‌کرد.

-« او-اون داره چیکار... اوه خداي من! » آنه گفت و زد زیر گریه. جما محکم بغلش کرد و آروم بدناشون رو با ریتمي مشخص تکون میداد تا آنه آروم بشه.

جما به محض اینکه حس کرد هري مي‌خواد از استخر خارج باشه ، دست آنه رو گرفت و با هم رفتن توي اتاقي که دیشب آنه توش خوابیده بود.
آنه خودش رو به خواب زد و جما وانمود کرد داره آنه رو بیدار مي‌کنه وقتي صداي کشیده شدن پاهاي هري رو روي کف پارکت‌ها شنیدن.

چند ثانیه بعد، در اتاق باز شد و هري با حوله‌اي دور کمرش وارد شد. سراغ کمد لباساش رفت و شلوار و پلیور نازك مشکي رنگش رو برداشت و به اتاقك تعویض لباس گوشه‌ي اتاق رفت. چند دقیقه بعد حاضر و آماده از اتاقك خارج شد و بعد از برداشتن کیف مدارك، کیف پول و دسته کلیدش از اتاق رفت بیرون.

جما و آنه بلند شدن و بعد از شستن صورتشون به آشپزخونه - جایي که هري داشت صبحونه آماده مي‌کرد - رفتن.

-« صبح بخیر خانوما ! » با سرحالي گفت و پیشوني جما و گونه‌ي آنه رو بوسید بعد از اینکه لیوان‌هاي شیر رو روي میز بذاره. جما و آنه جواب صبح بخیرش رو دادن و جما - براي کمك به هريِ دو رو - مشغول آماده کردن تست‌ها شد.

اینکه میگم دو رو به معني بد نیست. دو رویي‌اي که ناراحت کننده‌س. هري دو روئه، چون همیشه غم‌هاش رو پشت لبخنداش پنهون میکنه. حتي لویي هم که به این کار مشهور بود، بعضي وقتا از دستش در مي‌رفت و نمي‌خندید یا حتي فنا مي‌تونستن جاي سلف هارمایي که کرده بود رو ببینن و براي حلقه‌هاي سیاه دور چشماش که مشخص کننده‌ي سیگار کشیدناي متعددش بودن، غصه بخورن.

اما این تمام ماجرا نیست! بلکه خیلي از ماها توي خیلي از جاهاي جهان « دو رویي‌هاي ناراحت کننده » داریم. و این واقعاً آزار دهنده‌س.

صبحونه که تموم شد، هري از آنه و جما خداحافظی کرد و از خونه بیرون رفت و کنار استخر ایستاد. موبایلش رو در آورد و بعد از در آوردن قاب صورتی و چپوندنش توي جیب شلوارش، قاب مشکي رنگ سیلیکوني رو به موبایلش انداخت. لب استخر رفت و مشغول تکست دادن به جف شد بعد از اینکه توي آب، به خودش نگاه کنه.

 This Man Is Dead(L.S)Where stories live. Discover now