ALIEN 2 : "Zoe"

1K 76 72
                                    




سلام. من زویی هستم. زویی مالیک.
مادرم اسمم رو گذاشت زویی ، چرا که معنیش چیزی جز *زندگی* نیست و اون اعتقاد داشت وقتی پدر نبود و مادرم فکر میکرد که اون رو برای همیشه از دست داده، من بهش زندگی جدیدی بخشیدم.

من از پدرم چیزای زیادی رو به ارث بردم‌‌.
به جز موها و چشمای قهوه‌ایم چیزای مهمتری هم هست که منو شبیه پدرم میکنه.
من قدرتای پدرم رو دارم.
من میتونم اجسام رو جابجا کنم بدون اینکه لمسشون کنم‌. میتونم به راحتی چیز سنگینی مثل یه کامیون رو با یه دست بلند کنم. میتونم به سرعت یه جگوار حرکت کنم و البته میتونم بی توجه به جاذبه‌ی زمین روی هوا معلق بشم.

هرچند به قول بابام هنوز خیلی تازه کار و بی تجربم و هنوز از نصف قدرتام نتونستم استفاده کنم.
اما همین مقدار از قدرتام کافی بودن تا دوست صمیمیم کلویی از اونا با خبر بشه.

من یه بار به طور خیلی اتفاقی گوشیمو بدون اینکه لمسش کنم سمت خودم کشوندم. قافل از اینکه کلویی با چشمایی گِرد و صورتی وحشت زده دم در اتاقم ایستاده بود و تمام مدت شاهد بوده.

خب اون... اول شوکه شده بود. دم در خشک شده بود و به دستام خیره شده بود.
نمیدونستم چیکار کنم پس همه‌چیز رو براش توضیح دادم.

و اون کاری رو کرد که اصلا تصورشم نمیکردم.

از پله‌ها‌ی راهرو پایین دویید و با سرعت به سمت بابا رفت.
بابا غرق تلوزیون بود اما با پرش ناگهانیه کلویی تو بقلش جیغی تقریبا دخترونه کشید و از جاش بلند شد و اجازه داد کلویی مثل عنکبوت ازش آویزون باشه.

کلویی بجای وحشت زده، هیجان زده و خوشحال بود!

خب اونم مثل خودم خل و چله پس زیادم دور از انتظار نبود.

بگذریم.

بابا کاملا با این موضوع که کلویی همه‌چیز رو میدونه اوکی بود و اصلا مشکلی نداشت. و حتی میدیدم از قهرمان بازیای خودش حرف میزد و باعث میشد منو مامان چشمامونو بچرخونیم.

و اما مامان... خب اون زیادم از این قضیه خوشحال نبود و کلی نصیحت کرد که نباید اجازه بدم کسی بفهمه و اگه بفهمن چه عواقبی دنبالش داره...

در هرحال، به جز دایی لویی و خانومش و عمو هری و آنا و دایی نایل و همسرش و کلویی کسه دیگه‌ای از همه‌ی اینها خبر نداره.

هفته‌ی پیش تولد هجده سالگیم بود.
بابام میگه هنوز خیلی کوچولوام برای تجربه‌ی همه‌ی قدرتام ولی من اینو باور ندارم.
من میدونم که الان وقتشه. و اینم میدونم که پدر و مادرم میترسن که من بتونم از همه‌ی قدرتام استفاده کنم. چون این میتونه امنیتمون رو توی کشور و کلا زمین به خطر بندازه.

Alien [Z.M]Where stories live. Discover now