«اوه فاک، دوباره تو، نه!»
نایل با خودش زمزمه کرد وقتی به لای پاهاش نگاه کرد. صبح زود بود و نور خورشید از پشت پرده های اتاق هتل میدرخشید.شب قبل پسرا روز سختی رو داشتن و مشغول پرومو برای آلبوم جدیدشون بودن. نایل آهی کشید. امروز هم قراره به همون اندازه مشغول باشن. اون زمان کافی برای مراقبت از مشکل کوچیکی که به طرز دردناکی زیر شلوارش روز به روز بیشتر میشد رو نداشت. دیروز هم همین بود؛ و همینطور چند روز قبلش. نایل داشت بخاطر محروم بودن از داشتن رابطه جنسی کلافه میشد، ولی اون مجبور بود تحمل کنه.
به علاوه، هری توی همون اتاق خوابیده بود و نایل نمیتونست کاملا خودش رو ساکت نگه داره، حتی اگر که تنها بود و میتونست خودش رو لمس کنه.
اگه هری بیدار بشه چی؟ فکر کردن به هری هم کمکی نمیکرد. نایل کراش بزرگی روی هری داشت و تا زمانی که یادش میاد همین بوده. خود هری هم خوشبختانه به طرز مشخصی تو این بحث شریک بود. همیشه لاس زدن و سر به سر گذاشتن بینشون بود ولی هیچوقت به چیز بزرگی ختم نشد.مثلا یه بار که هردوشون مست بودن، همدیگه رو بوسیدن و بعد دستای هری تو شلوار نایل بود. که از بدشانسی، لیام یهو سر و کلش پیدا شد. ولی این دوباره تکرار نشد.
نایل سعی میکرد تا از فکر کردن به اون صحنه یا در کل هری دست برداره. چالهاش، فرفریهاش، عضلات سفتش. اون میترسید که باکسرش جر بخوره؛ پس رو بازوهاش خوابید و دیکشو با دستاش گرفت تا از فشارش کم کنه.
و مسلما اون کار کمکی بهش نکرد. نایل سرش رو به عقب خم کرد و زیرلب فحش داد. یه دفعه صدایی از تخت کنارش شنید و یکم جاخورد.«به کی داری فحش میدی نی؟»
هری باحالت خوابالود پرسید وقتی موهای شلختش همه صورتش رو گرفته بود.«هیچکس، فقط اومم، هیچکس.»
نایل با لکنت گفت.«داشتم با دیکم حرف میزدم، ممنون که پرسیدی.»
نایل تو ذهنش ادامه داد.یهو هری وحشت زده از تختش پرید پایین.
«اوه خدای من، ساعت چنده؟ امروز سه شنبست،نه؟مصاحبه...ساعت ۱۰...نباید فراموش میکردم...موبایلم کو؟» اون واقعا گیج به نظر میومد. «مسیح!!» اون غر زد وقتی داشت ملافه هارو زیر و رو میکرد.
«میتونی نایل صدام کنی!» نایل گفت و یکم خندید وقتی موبایلش رو چک میکرد. «آروم بگیر هز، ساعت هفته...ما هنوز وقت داریم.»
«اوه، اوکی!»
هری گفت و نیشخند زد وقتی داشت روی تختش مینشست. نایل برنامه داشت که بیدار بشه و لباس بپوشه؛ ولی دیکش، نه!
چرا هری اونجوری بهش زل زده بود؟
هری احمقِ سکسی با اون فرفریهای احمقِ سکسیش که عقب داده بودش. نایل سعی کرد صورت سرخ شدش رو زیر بالشت پنهان کنه. سفت شدنش واقعا براش زجرآور بود. اون داشت از تمام ارادش استفاده میکرد تا صدایی ازش در نیاد.ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایـن از پـارت اول😻💦
مـن خودم این وان شاتـو خیــلی دوس دارمـ😐😻💦
نظـرتون رو بگیـن اگـه میخوایـن ادامـشو بزارمـ🙈💦All The Love -F
YOU ARE READING
Beg For It | Narry Smut | Persian translation
FanfictionWhen Niall cant handle the pain under his pants and harry just...