19:{Hotel}

397 58 20
                                    

سواره تاكسي شديم و بعد چند دقيقه رو به روي هتل بوديم

وارده هتل شديم

._ دوتا اتاق بگيرم يا يكي ؟

زين با ترديد نگاهم كرد و بعد يكم مكث جواب داد

_.دوتا

ابروهامو انداختم بالا و بعد سرمو تكون دادم
بعد از انجام دادن كاراي لازم كليد اتاق زينو دادم و بعد هركدوم سمته اتاق خودمون رفتيم

._من فقط نميفهمم چرا با اينكه هيچ وسيله اي هم نداري دوتا اتاق گرفتيم !

شونه هاشو انداخت بالا و سوييشرتش و در اورد

._ميخوابي ؟

_.نميدونم

._خب اگر خسته نبودي و نخواستي بخوابي من پايين توي استخرم

كارتمو دادم دستش و ادامه دادم

._ اگه خواستي ميتوني بياي پيشم ، و ميتوني از لباساي من استفاده كني

چشمك زدم و بعد وارده اتاقم شدم و مشغوله عوض كردنِ لباسم شدم

اتاق زين بقل اتاق من بود و اين خوبه

هتلِ گروني بود و من واقعاً نميدونم چرا اينجارو انتخاب كردم

ولي خب فكر كنم مي ارزيد

بعد از برداشتنه حولم از اتاق رفتم بيرون و دنبالِ جاي مورد نظرم گشتم

و وقتي پيداش كردم لبخند زدم و وارده استخر رو بازي كه اونجا بود شدم
افتاب بدي بهم خورد ، خدايا اين خيلي عجيبه
عينكمو زدم رو چشمم

شاهده ادماي مختلفي شدم

دخترايي كه افتاب ميگرفتن
چند نفري تو هم بودن
چند نفري تو اب بودن
و يه اكيپ پسر كه كناره بار بودن

رفتم سمت بار و يه اب پرتغال سفارش دادم

و بعد وارده جكوزي اي كه كسي توش نبود شدم

دستمو گذاشتم كناره هاي جكوزي گردي كه اونجا بود و سعي كردم از افتاب لذت ببرم

چند دقيقه اي گذشت كه نگاهاي سنگيني و رو خودم حس كردم

عينكمو در اوردم و دور و برمو نگاه كردم كه ديدم چنتا دختر باهم دره گوشي حرف ميزنن و به من نگاه ميكنن

يه نيشخند زدم

._هي ليديز

يكيشون لبشو گاز گرفت و من فقط ، هيچ حسي نداشتم ولي پوزيشن جذابمو حفظ كردم و با دستم اشاره كردم تا بيان كنارم

خب زين كه نيومد فكر نكنم مشكلي داشته باشه من چندتا دوست پيدا كنم و گپ بزنم

دختره با اون كلاهه گلگليش اروم اروم اومد و بعد از چند دقيقه تو فاصله ي كمي از من نشسته بود
و بعد دوستاش ملحق شدن

Alone {Ziam.Mayne}Donde viven las historias. Descúbrelo ahora