سلام.. فاک چقد دلم براتون تنگ شده بود:))
برای توجیه نبودنم.. این مدت یکم زندگیم نیاز داشت که بهش برسم و یه جاهاییشو درست کنم. بخاطر همین اولویت بندی، باعث شد اینجا یکم عقب بیفته.
خب از حاشیه و حرف های نالازم می گذرم
الان من برگشتم و دیگه قول الکی و این چیزا در کار نیست، من امروز میخواستم پارت آپ کنم و با اینکه امروز واقعا روز خسته کننده و طولانی ای بود براتون آماده کردم؛ همچنین کنکوری هم هستم اما اینجا و مخصوصا این کتاب رو خیلی دوست دارم و حتما قراره تمومش کنم پس از این به بعد حتما آپ منظم خواهیم داشت.
من به هیچ وجه کارمو نصفه ول نمیکنم و این کتاب رو تموم میکنم.. با همراهی شما و انرژی هاتون با گذاشتن کامنت:)
* پارت ۵ آماده ست و تا پنج دقیقه ی دیگه آپ میشه*
خب حالا که از برگشت گفتم، برای نظر سنجی:
1. ترجیح می دید آخر هفته ( پنجشنبه یا جمعه) ۳ پارت با هم آپ بشه
2. ترجیح می دید شنبه، دوشنبه ، چهارشنبه ( هر روز یک پارت) آپ بشه
لطفا گزینه ی مورد نظرتون رو ریپلای کنید و زیرش کامنت بذارید. من تعداد ریپلای هارو میشمارم و طبق اون پیش میرم
توجه داشته باشید که اونی رو انتخاب کنید که بتونید قشنگ بخونید و برای منم کامنت بذارید که من یکم انرژی بگیرم چون پارت ها طولانین و انرژی گیر. وگرنه روشی رو انتخاب میکنم که خودم راحت ترم
خب دیگه حرفی نمونده. اگه شما با من حرفی دارید، بگید:))
غر برای وقفه ی طولانی هم می پذیرمآل د لاو، بلو. 💙
YOU ARE READING
I Sleep Naked (Persian Translation)
Fanfiction"تو خیلی کوچولویی" و برای اینکه ثابتش کنه، هری رو محکم بین بازوهاش فشار داد. هری خودشو یکم بالا کشید و تا جایی که میتونست سرشو به سینه ی لویی فشار داد. "عروسک کاغذی خوشگل من" و وقتی لویی دوباره اونو فشار داد، یه بوسه گرم و لرزون روی پیشونی سرد هری گ...