درسته پارت ها تا پارت ۲۰ تکراری هستن ولی به انرژی من برای ترجمه هم احترام بذارید و حداقل یه علائم حیاتی با کامنت نشون بدید.
__________________________________________________________هری با یه بوی لذتبخش و عالی بیدار شد.
نه، بوی پنکیک یا بیکن سرخ شده نبود. بوی ملافه های تازه عوض شدش یا خوشبوکننده ی جدید هم نبود.
یه بوی شیرین بود که هری فقط میخواست تا ابد توش نفس بکشه. چشماش بسته بود پس نمی دید که چی بود، ولی به دلایل نامعلومی اون بوی زیبا باعث شد پروانه ها توی شکمش پرواز کنن.
اون نمیتونست تشخیصش بده تا اینکه حس کرد بدنش تکون خورد، و یهو متوجه گرمایی که اونو احاطه کرده بود شد.
حس کرد مژه هاش تکون خورد و از لای پلکاش یه نگاه کوچیک به نور زیادی که اونجا روی پلکاش افتاده بود و اذیت میکرد انداخت.
"هری؟"
صداش نرم و شیرین بود مثل عسل، مثل آهنگ. هری حس کرد لباش به شکل لبخند اومدن بالا، یه لبخند که باعث شد کسی که اونو نگه داشته بخنده.
"هری. چشماتو باز کن."
هری با دودلی چشماشو باز کرد، به کاشی های سقف نگاه کرد قبل از اینکه یه آبی براق ببینه.
"لویی"
اون زمزمه کرد و بعد به دستاش نگاه کرد و دید پسر بزرگتر انگشتاشو گرفته، اروم شست هری رو تا بالای دستش نوازش میکنه.
" من کجام؟"
اون میتونست اشکای خشک شده روی گونه هاشو حس کنه، سوزش چشماش، و یه حس بد توی معدش.
لویی بهش یه نگاه غمگین کرد، یه اخم روی صورت نگرانش اومد.
"اوه"
هری به نشونه فهمیدن گفت، سرشو تکون داد. نمیتونست به خاطر بیاره، ولی طوری که حس می کرد و نگاهی که روی صورت لویی بود بهش نشون میداد که یه حمله داشته.
و بعد اون قرمز شد، گونه هاش سوخت وقتی چشماشو از لویی برگردوند.
"هری؟ خوبی؟"
"آره، آره من خوبم"
پسر فرفری جویده جویده گفت، خودشو از دستای لویی تکون داد و پسر بزرگتر دستاشو از دورش باز کرد.
" پس حالا میخوای بری از مدرسه؟ من نمیخوام بیشتر از وقتی که مجبورم،(کلاسای عادیش یعنی) اینجا باشم."
هری با تکون سر موافقت کرد، چشماش باز شد وقتی لویی ایستاد و دستشو اورد پایین تا هری دستشو بگیره.
"بریم، فرفری."
اونا در سکوت توی راهرو قدم برمیداشتن، فقط صدای نفس هاشون شنیده می شد.
YOU ARE READING
I Sleep Naked (Persian Translation)
Fanfiction"تو خیلی کوچولویی" و برای اینکه ثابتش کنه، هری رو محکم بین بازوهاش فشار داد. هری خودشو یکم بالا کشید و تا جایی که میتونست سرشو به سینه ی لویی فشار داد. "عروسک کاغذی خوشگل من" و وقتی لویی دوباره اونو فشار داد، یه بوسه گرم و لرزون روی پیشونی سرد هری گ...