Seegasm

8.7K 1.1K 214
                                    

تا حالا شده تمام عمرتون ارزویی داشته باشین.... ارزوی رسیدن به هدفی.... برای بعضیا شغل مورد علاقشونه.... برای بعضیا دختری که عاشقشن..... اما برای من شخصی به اسم سیگاسمه....
وحالا بعد ازکلی تلاش برای اثبات خودم من اینجام.....مقابل خونش.....
غیر ممکن ترین اتفاق زندگیم زمانی افتاد که ویدئو من از بین تموم ویدئو های ارسالی براش انتخاب شد و حاصل تموم زحماتم تبدیل شد به دیدن مرد رویاهام....
کسی که مدت زیادیه با صدای بمش و ماسک لعنت شدش زندگی کردم......
هنوزم اعتقاد داشتم تو رویام.... این حتما یکی دیگه از خوابامه و الانه که با صدای زنگ تلفن همراهم بیدار شم....اما هیچ خوابی تا این حد واقعی نمی تونست به نظر بیاد.....می تونست؟؟؟
خونش طبق انتظارم تو بهترین محله سئول بود.... خونه سه طبقه با معماری مدرن....
لعنت..... حتی خونش هم منو به وجد میاورد.....
پاهام هنوزم میلرزیدن.... باید تمومش میکردم..... اینطوری فقط احمق بودن خودمو بهش ثابت میکرد.... چند تا نفس عمیق و درست پشت در شیشه ای وایسادم..... به خوبی می تونستم ویوی داخل خونه رو ببینم..... و درست زمانی که در تلاش برای برگردوندن اعتماد به نفسم بودم باصدای کسی که میدونستم متعلق به سیگاسم نبود غافلگیر شدم...
_رسیدی؟
دستی که از شدت ترس رو قلبم گذاشته بودم رو سریع کنار بدنم قرار دادمو اول به نشونه احترام کمی از بدنمو خم کردم وبا لبخند و دستپاچگی خاص به خودم جواب دادم:
_اوه بله.... بیون هستم... بیون بکهیون.....
_خوش اومدی بکهیونا.... دنبالم بیا.......
صداش اشنا بود.... مطمئنم که تو یکدوم از ویدئو های سیگاسم حضور داشته!!!!
اون کی بود..... اون پسر با صدای بمو جثه ریز....چشمای درشتی داشت و لباش..... اره لباش... من اون لبارو دیده بودم.... یادمه که سیگاسم چقدر از خوب بودنشون تعریف میکرد؟
_میدونم که حتما داری از خودت میپرسی که من کی ام؟
ذهن خونی بلد بود؟؟؟؟ شگفت زدم کرد...لازم بود که بهش حسادت کنم؟؟؟چون اون واقعا فوق العاده به نظر مییرسید؟؟؟ممکن بود دوست پسرش باشه؟
-اسمم کیونگسوئه و در حال حاضر وکیل سیگاسمم....
در حال حاضر....پس درست حدس زده بودم؟؟؟اون بی شک دوست پسرش هم بود.....
میدونستم که هیچ شانسی ندارم....شاید تا چند دقیقه قبل امیدوار بودم اما الان با دیدن اون و جذابیتای لعنت شده مخصوص به خودش یه طورایی خودمو باختم...خوشگل بود....
پوستش سفید بود و از همه بیشتر به نظر با تجربه میومد و در برابر اماتوری مثل من.....بهتره که ادامش ندم چون هیچکس یه حرفه ای رو به یه پخمه ترجیح نمیداد....بالاخره متوقف شد....
نیازی به حدس زدن نبود...ما تو پذیرایی بودیم....لبخند کمرنگی بهم زد و بعد از اینکه کاملا با اون لبخند فوق العادش تخریبم کرد جهت دستشو دنبال کردم:
_لطفا بشین بکهیونا....نیازه که قبل از شروع یسری توافقات لازم رو انجام بدیم....
_متوجهم....
طبق درخواست روی کاناپه ای که چرم سفیدش هماهنگی بی نظیری با دکور سیاه و سفید پذیرایی داشت نشستم و نگاهمو به برگه هایی که رو میز مقابلم بود دادم....
کاملا محافظه کار بود...اه بکهیون احمق....بایدم همیچن تشکیلاتی وجود داشته باشه....ادمای سودجو همیشه وجود داشتن....
_اول از همه به خاطر ارسال برگه های سلامتت ممنونم.....این روزا سکس جز استرس زا ترین کاراست....بیماری های وحشناکی شیوع پیدا کرده و طبیعتا هیچ کس دلش نمیخواد به خاطر چند ساعت لذت تمام ایندش رو تباه کنه....برای همین ما قبل از شروع تموم شک و شبه هارو برطرف میکنیم تا مشکلی به وجود نیاد....من از قبل...
دستش سمت برگه ها دراز شد و اونارو به دستم داد:
_برگه سلامت سیگاسم رو برات اماده کردم...همونطور که میبینی تاریخ ازمایشاتش برای هفته گذشتش...در واقع سیگاسم هر ماه چکاپ کامل میشه و باید بگم که از هر لحاظ سالمه و خطری تهدیدت نمیکنه....
لازم بود تا بهش بگم به اون مسائل اصلا توجهی نمیکردم....من حاضر بودم که هر چیزی رو برای داشتن سیگاسم به جون بخرم....
بدون اینکه بخوام بهشون نگاهی بندازم رو میز برگردوندمشون و باعث شدم تا چهره رقیبم رنگ تعجب به خودش بگیره....
_نمی خوای چکشون کنی؟؟؟
_اوووه
لبخند گنده ای زدمو دندونامو براش ردیف کردم:
_نیازی بهش نیست....
_فداکاری ؟؟؟باید حدس میزدم روش کراش داری!!!
سرفه تنها واکنش منطقیم به جوابی که شنیدم بود....کراش؟؟؟؟
اره خوب شاید بیشتر از اون....من دیونش بود.....
خنده کوتاهش رو که دیدم گونه های لعنتیم سرخ شدن....حالا واقعا شبیه احمقا بودم....هنوزم داشت میخندید.....واقعا خجالت اور بود....لبمو گزیدمو سرمو پایین انداختم...از کی تا حالا اینقدر خجالتی شده بودم؟؟؟؟
درست بعد از صدای پاب مانند کشیده شدن چوب پنبه بطری ای که بی شک داخلش شراب بود صداش قطع شد و همین که هر دو جام رو میز رو از مایع سرخ شرابی که زیاد تو قفسه شرابای پدرم دیده بودم پر کرد نگاهش بهم داد:
_میخوام باهات رو راست باشم بکهیونا....انتظار زیادی از سیگاسم نداشته باش...پسرای زیادی اینجا اومدن...به امید تصاحب قلب سیگاسم اما خب رئیس من یکمی سخت پسنده...پس دارم بهت میگم فردا صبح بعد از دیدن نتیجه کارت فکرای احمقانه مثل خودکشی به سرت نزنه....پس بهت پیشنهاد میدم حالا که انتخاب شدی فقط لذت ببر...
اون داشت دلداریم میداد...چرا؟؟؟؟ میخواست بهم ثابت کنه که هیچکی مثل خودش نیست؟؟؟؟
سرمو بالا اوردم....چم شده بود؟؟؟این شخصیت مضخرف چی بود که از همین چند ساعت پیش سراغم امده بود....من برای گرفتن حقم اینجا اومده بود پس باید چیزی که مال من بود رو میگرفتم....مستقیم به چشماش زل زدم...جا خورد...و همین بهم جرات داد:
_میدونم سعی دارین تا بهم بفهمونید هیچکس بهتر از خودتون نیست....اما من به سرنوشت و کارما اعتقاد دارم....
_متوجه نمیشم؟؟؟؟
دوباره خندید اما اینبار بلند تر و طولانی تر...چیز خنده داری گفتم؟؟؟
_تو که فکر نمیکنی منو سیگاسم باهم رابطه داریم؟؟؟منو اون هیچوقت نمی تونیم تیکه های یه پازل باشیم...من تنها دوست و وکیل سیگاسمم و بعضی اوقات هم پارنتر سکسشم...خواهش میکنم فکرای بیهودتو دور بریز و شبی که فقط یکبار تجربش میکنی رو خراب نکن... متوجهی که چی میگم؟؟؟
اگر بخوای استرس و دستپاچگیتو با خودت به تختش ببری مطمئن باش از سکس منصرف میشه....اون واقعا تو اینجور مسائل وسواس داره و اگر به اینکه تو قرار نیست باعث لذتش بشی شکی بکنه تو تنها شانست رو از دست میدی.....پس قبل از اینکه دیربشه بیا باقی کارای لازمو انجام بدیمو بیشتر از این سیگاسم رو منتظر نذاریم.
ابن چی بود ...یه جور هشدار؟؟؟؟من قرار نبود به سادگیا ببازم....امشب تموم هنرامو براش رو میکردم....من تصمیم رو گرفته بود....امشب شب من بود...شبی که قلب مرد رویاهام رو تصاحب میکردم....
برگه دیگه ای رو به دستم داد و بعدش همونطور که لم میداد توضیح داد:
_قرارد.....تموم قوانین داخلش نوشته شده....از اونجایی که هنوز به سن قانونی نرسیدی باید امضاش کنی...و حتما داخل قرارداد قید کنی که با خوسته قلبی خودت تصمیم به انجام سکس با سیگاسم رو داری....خط پنجم مبلغی که به عنوان حق الزحمه بهت پرداخت میشه نوشته شده...اونقدری هست که بتونی یک ماهت روبدون دقدقه ریخت و پاش کنی....
_اما من به خاطر پول اینجا نیستم...نیازی هم بهش ندارم.....
_اون پول حقته....تصمیم با خودته که بعدا باهاش چیکار میکنی....
خط هفتم در مورد پاداشی که می تونی از سیگاسم جایزه بگیری نوشته شده....
بسته به لذتی که بهش دادی متغیره......ممکنه پول بیشتر باشه...
_سکس مجدد؟
سریع پرسیدمو باعث شدم تا ابروهاش بالا بپره....من به فرصتای بیشتری نیاز داشتم...
_ممکنه....
لبخندی که بعد از شنیدن جوابش رو لبام جا خوش کرد...هیچوقت تا به حال اینطور احساس امیدواری به اینده رو نداشتم.....
_و موضع دیگه ای که به طور حتم خودتم راجبش میدونی.....از اول تا انتها از سکستون فیلم برداری میشه و اون فیلم داخل سایت اختصاصی سیگاسم اپلود میشه....و از اونجایی که فردا کریسمسه ویدئوتون قراره به عنوان هدیه کریسمس برای طرفدارای سیگاسم اپلود بشه....
_مشکلی با این موضوع ندارم ...در واقع خوشحالم که قراره تمام وقایع ضبط بشه
کجارو باید امضا کنم؟
قیافه رضایتمندش رو دیدم و بعدش لبخند ملایمش ....چرا باعث میشد که دل و جرات بگیرم...
_انتهای صفحه زیر اسمت....
بی معطلی به قلم رو میز چنگ زدمو سریع پای برگه قراردادو که از نظر من لزومی برای وجودش نبود امضا کردم و کنار امضا با خط خودم نوشتم که با خواست و اراده خودم تصمیم به انجام سکس گرفتم.
بی قرار نگاهمو که حالا لبخند مرموزی به لب داشت بهش دادم :
_کار دیگه ای برای انجام مونده؟
_چیز دیگه ای نیست اما خب....
چشماش رو ریز کرد باعث شد تا حس بدی از نگاه خیرش بهم دست بده:
_معمولا این چیزارو به کسی نمیگم...اما چون ازت خوشم اومده به تو میگمش...نمی نوشی؟؟؟
به جامی که مقابل من قرار داشت اشاره کرد و جام خودش رو که مدتی میشد خالی شده بود رو دوباره پر کرد
_نمیخوام امشب رو با مستی بگذرونم اگر قراره اولین و اخرین بارم باشه میخوام تو هوشیاری کامل انجامش بدم....
_که اینطور....خوب به چیزایی که میخوام بهت بگم گوش کن.....با اینکه میدونم اگر متوجه بشه که بهت همچین چیزایی رو گوش زد کردم عصبانی میشه....میخوام بهت اعتماد کنم بکهیونا...شاید تو واقعا همون شخص هستی....شخصی که قراره زندگی واقعی سیگاسم رو بهش برگردونه...زندگی عادیشو.....
لباش رو با مایع سرخ داخل جامش تر کرد....واقعا میخواست کمکم کنه؟؟؟
_بدون اجازش نبوسش...از اینکه کسی بدون رضایتش لباش رو ببوسه متنفره....سعی کن اروم باشی....از اینکه حرکات رو اشتباه و با استرس انجام بدی بیزاره....
عاشق اینکه پارنتراش براش ساک بزنن....قبلا از انجامش مطمئن شو که بتونی کل عضوش رو تو دهنت جا بدیش.....مراقب دندونت باش...چون تموم مودشو بهم میزنه....
از ناله کردن خوشش میاد پس سعی کن احساساتت رو با ناله هات بهش بفهمونی...حس لذتت...حس دردت..و چشمات....تو تموم مدتی که باهم در حال انجام سکسین به چشماش نگاه کن....
شاید نگاهت بتونه تحت تاثیرش قراربده ......

You've reached the end of published parts.

⏰ Last updated: May 16, 2022 ⏰

Add this story to your Library to get notified about new parts!

seegasmWhere stories live. Discover now