حتما بخونین

350 45 19
                                    


سلامم:]
این اولین داستانیه که دارم مینویسمش؛درباره ی زیامه و یکمی لری هم توی داستان هست^^

چند تا قسمت از داستانو مث اسمش رو از یه سریال به اسم هیلر (healer) ایده گرفتم و داستانم تقریبا شبیه همین سریاله

داستان درباره ی یه شبگرده(کسی که محموله،نامه... و هر چیزی رو مخفیانه از طرف یکی به یکی دیگه میده و در قبال کارش پول میگیره ) که یکی بهش میگه که دنبال یه پسر بره...

داستان زین تاپه؛به قول یکی خسته شدم که اینقدر لیام زینو میکرد:|

و میشه داستانو به دوستاتون معرفی کنین؟ تا چند روز دیگه پارت اولو میزارم و امیدوارم که خوشتون بیاد گوگولیا:]

Healer [Ziam]Tempat cerita menjadi hidup. Temukan sekarang