Ep 3

538 96 73
                                    


[ساعت ۱۲ ظهر_ کمپانی LW ]

بالاخره بعد از دوساعتِ تمام جلسه با مهندس هایی که مسئولیت امنیت سیستم شرکت رو داشتن، نفس عمیقی کشید و رو صندلیش ولو شد و چشماشو روهم گذاشت.

برقرار کردن امنیت واس همچین دم و دستگاهی خیلی بیشتر از چیزی که بقیه فکر میکردن براش مهم بود.
از روز اول بهترین مهندسارو استخدام کرد و تو هر جلسه دیداری که باهاشون داشت از اهمیت کارشون براشون میگفت.
با تشویقی هایی که سر هر ماه رو فیش حقوقشون اضافه میکرد بهشون انگیزه بیشتر برای بهتر کار کردن رو میداد و الان بعد از ۳ سال بالاخره حس میکرد به چیزی که خواسته رسیده!

یه سیستم امنیتی فوقِ قوی و غیر قابل نفوذ!

برخلاف شرکت های دیگه که برای جلوگیری از سرقت مالی مجبور بودن پول های شرکتو تو چند حساب مختلف پخش کنن، حالا شرکت LW تنها کمپانی ای بود که چند میلیارد داراییشو فقط تو یک حساب ذخیره کرده!

با فکر کردن به همین چیزا و موفقیتی که کسب کرده بود لبخندی زد و چشماشو باز کرد : باید کل دنیا بدونن... آره میخوام آوازه شرکتم تو سراسر دنیا بپیچه!

الک همزمان با زمزمه کردن این جملات گوشی که رو میز بود رو برداشت. چیزی نمونده بود شماره منشیو بگیره که با ضربه آرومی که به در خورد و به دنبالش ظاهر شدن منشی، ابرویی بالا  انداخت، به تلفن اشاره کرد و اونو سرجاش گذاشت.
- چه جالب‌! همین الان میخواستم ازت بخوام برام قهوه بیاری خانم آلیسون

آلیسون طبق معمول با فنجون قهوه ای که دستش بود لبخند پررنگی زد و اونو رو میز گذاشت.
+ خب من همیشه میدونم شما کی قهوه میخورید!

الک لبخند محوی زد و سر تکون داد.
- درسته و البته الان به جز قهوه یه کار دیگه ام برات دارم.

آلیسون کنجکاو نگاش کرد و منتظر شد تا الک حرف بزنه.

- ازت میخوام یه اطلاعیه تو سایت کمپانی بنویسی و توش درمورد شرکت و سیستم امنیتیش تعریف کنی. عااا صب کن ببینم.. اصلا میتونی؟

آلیسون لبشو گزید و تند تند پلک میزد. همین باعث شد الک دستشو رو صورتش بکشه و نفسشو بده بیرون.
- خیل خب. خودم متنشو مینویسم میارم برات تو فقط آپش کن...اینو که دیگه میتونی؟

آلیسون لباشو آویزون کرد و صداشو تا میتونست مظلومانه کرد.
+ عه آقای لایت وووووود! دیگه اینقدرم دست و پا چلفتی نیستممم.

الک با دیدن دختر لوس رو به روش داشت حس بدی پیدا میکرد، با دستش به در اشاره کرد و ازش خواست بیرون منتظر باشه.

- باید دنبال یه منشی پسر باشم....!

-----------------------------------

کار نوشتن اطلاعیه و انجام دادن یه سری کار کوچیک دیگه حدود یه ساعت طول کشید. الک برگه رو برداشت و از اتاق بیرون رفت. آلیسون پشت میزش نشسته بود و با ناخوناش ور میرفت.

- مشکلی پیش اومده؟
با صدای الک، آلیسون سریع سرشو بلند کرد و چشماش گرد شد.
+ اوه نه..فقط این قسمت از ناخونام گیر کرد به کشو و لاکش....

اما اخمی که رو صورت الک داشت پر رنگ میشد مانع ادامه حرفش شد.

+ عااا متاسفم آقای لایت وود... متن اطلاعیه آمادس؟

الک صورت جدیشو حفظ کرد و برگه رو رو میز منشی گذاشت.
- تو تایپش دقت کن.... در ضمن بهتره دنبال یه جایگزین برای خودت باشی!

الک قسمت دوم جمله شو وقتی گفت که چند قدمی از منشیش دور شده بود و بعد هم در مقابل چشمای بهت زده آلیسون وارد اتاقش شد.

----------------------------------------

+ پس میخوای شوتش کنی بیرون. آره؟

- آره به نظرم دیگه داره میره رو اعصابم.

+ کامان الکساندر ، تو که نمیتونی همینجوری یهو منشیتو بیرون کنی.

الک نگاه متعجبی به مگنس انداخت و سمتش خم شد.
- مگنس تو همین دو روز پیش داشتی میگفتی اگه دستت به آلیسون برسه از کوه میندازیش پایین و حالا چی شده که داری ازش طرفداری میکنی؟

+ من از اون طرفداری نمیکنم. ولی اگه بدون دلیل قانع کننده یکیو اخراج کنی، مطمئن باش تبدیل میشه به یه تهدید واس کمپانیت!

الک اخم محوی کرد و دوباره به پشتی مبل تکیه داد. حق با مگنس بود. الان شرکت تو وضعیتیه که همه بخوان زمین بزننش. و کی بهتر از یه کارمند اخراجی؟

مگنس سرشو رو شونه الک گذاشت و لبخند کمرنگی زد : حالا بیخیال این حرفا... اطلاعیه ای که آپ کردی تو نت پخش شده.

الک چشماش درخشید و سر تکون داد.
- میدونستم اینطوری میشه. تو کی فهمیدی؟

مگنس گوشیشو از رو میز برداشت و خیلی سریع تو صفحه گوگل کلمه LW رو سرچ کرد.
+ میبینی؟ تو همه سایتا هست. مخصوصا خبر جایزه گذاشتنت واس هکر... ببینم تو جدی نمیترسی؟

الک خنده خبیثی کرد و ابروهاشو بالا داد : چرا باید بترسم؟ سیستم امنیتی شرکت غیر قابل نفوذه!

+ و همین باعث شد تا تو اطلاعیت بنویسی ۲ میلیارد دلار جایزه برای کسی که بتونه سیستم رو هک کنه در نظر گرفتم؟!

خنده الک بیشتر شد و نگاه از خود راضی ای کرد.
- هیچ جنبنده ای تو دنیا وجود نداره که توانایی هک کردنشو داشته باشه!

+ کامااان الک... ما الان تو عصر تکنولوژی هستیم. اگه هفته بعد نرم افزاری اختراع شد که تونست هکت کنه چی؟

- هیشش... هیچ وقت این اتفاق نمیوفته لاو
الک درحالی که انگشت اشارش اروم رو لبای مگنس حرکت میکرد گفت و لبخند شیطونی زد.

-------------------------------------

🙄🌱

HackerWhere stories live. Discover now