دخترک گفت: من مجبورم آسمون رو ببینم.
_منظورت چیه؟
+یه وردی هست که همیشه میخونمش.
یادمه یه بار وقتی مشغول تماشای آسمون بودم به نظرم اومد شبیه یه موجود زنده ست، هم عملکردشون تو تبدیل کربن دی اکسید به اکسیژن، همیشه هم در حال تغییرن و به عنوان بازوهای هوا، تو وزش باد و فشار تاثیر میذارن. از اون طرف علفها و ریشههای درختها هم مثل دست و پا و انگشتهاش میمونن. حیوونها هم مثل گلبولها و ویروسها و باکتریها اون وسط زندگی میکنن..._آدمها چین اونوقت؟
+شاید انگل باشن.
_شایدم سرطان.
+آره اونم میشه به شرطی که به هوا منتقل نشه.
_وردی که میخونی چیه؟
+ سلام هوا! هنوز زندهای؟
کشتی ساکورا/ کوبو آبه
