د.ا.د جونگ کوک
**پس من دوباره ثبت نام شدم؟**
پرسیدم*اره.اما به خاطر تجربت تو رقص به جای یک سال یک چهارم سالو.*بکهیون جواب داد*دوشنبه برمیگردی*
**خوبه.فقط امیدوارم چیزیو تغییر نداده باشن.**
نخودی خندیدم درحالیکه وسایلمو از ماشین بیرون میاوردم.**خب کدومشون مال ماعه؟***اینی که اینجاس.*
چانیول جواب داد درحالیکه به دو تا خونهی بژ اشاره میکرد.**قشنگه**
گفتم**بزرگترین اتاق ماله منه!**به داخل دویدم با چانیول که با حداکثر سرعت دنبالم میدوید.هر دومون سعی داشتیم بزرگترین اتاقو پیدا کنیم.
*هاع!پیداش کردم!*
داد چانیولو شنیدم**حداقل مجبور نیستم اتاقمو شریک شم!**
منم در جواب داد زدمروی تخت اتاقی که توش بودم نشستم و کیفمو گذاشتم پایین.یه نفس عمیق کشیدم.خونه توش واقعا بوی نو بودن میداد.
دراز کشیدم و به سقف نگاه کردم
دستمو بردم تو جیبم و نقاشیا و عکس بیکو بیرون کشیدم.بهشون لبخند زدم.بعدش اطراف اتاقو گشتم وچندتا پونز پیدا کردم و چسبوندمشون به دیوار.
دستمو روی عکس خودمو بیک که داشتیم توش میخندیدیم کشیدم.
**برمیگردم بیک.قول میدم**
زمزمه کردم*جونگ کوک!*
بکهیون از طبقهی پایین صدام زد*بیا کمک کن یه سری جعبه رو بیاریم تو!***باشه!دارم میام!**
داد زدم درحالیکه اتاقمو ترک میکردم.**************
بعد از اینکه آخرین جعبه رو آوردم داخل و کارگرا اسبابمونو آوردن داخل بکهیون پیشنهاد داد بریم بیرون تا جشن بگیریم.
کیف پول و موبایلمو برداشتم و تا ماشین دنبالشون کردم.
**ماشینم کی میرسه اینجا؟**
پرسیدم*خب کمپانی گفت که چند روز دیگه همراه ماله ما اینجاس.پس برای الان از این اجارهای استفاده میکنیم. که به این معنیه که...توشو کثیف نکن.*بکهیون گفت
**آره،آره میدونم**
هوف کشیدم**کجا میریم غذا بخوریم؟***خب لو بهم در مورد یه رستوران جدید که تو خیابون گولچی باز شده گفته.*چانیول گفت
**پس میریم رستوران جدیده!**
داد زدم**پیش به سوی دهاتیا!به سوی خیابون گولچی!**بکهیون چشماشو چرخوند و ماشینو چرخوند و وارد خیابون گولچی شد و اونجا دیدمش.یه رستوران به اسم جنوب طلایی.
واقعا بزرگ بود اما حس دنج و راحتی میداد.
توی یه اتاقک نشستیم و منتظر گارسون شدیم.
YOU ARE READING
Brothers (Taekook)
Random*به من نگو هیونگ،من برادرت نیستم* **پس چی باید صدات کنم؟** *ددی*