وقتیتهیونگ داشت مقدمات ویدیوی جدید رو آماده میکرد، توی اتاق بغلی جونگکوک لامپهارو خاموش کرد و مطمئن شد که جعبهٔ دستمال کاغذی کنارشه.
- اتاق جونگکوک-
«فاک! هیچ ویدیوی باتم دیگهای ازش نیست؟»
جونگکوک آماده بود. دستمال کاغذی کنارش بود، لباسهای سبک پوشیده بود - فقط باکسر- ولی با اون حال دیکش دیده میشد چون پارچه خیلی نازک بود.
دیکش داشت بیقرار میشد.
«عَح نه، تاپها رو دوست ندارم...»
ولی وقتی داشت از کمبود پورن مورد علاقهش به نشونهٔ شکایت زیر لب میغرید، یوتوبش بهش ناتیفیکیشن داد:
@ASMRV is Live! First Live Recording
جونگکوک پوزخند زد و چشمهاش درشت شدن.
پشت صحنه یه پسر جذاب بود که صورتش رو با ماسک سیاهی پوشونده بود و فقط چشمهای کشیدهذو بزرگش مشخص بود.
«لایوه؟»
پسر توی مانیتور یکمی خجالتزده به نظر میرسید و مشخص بود اولین لایویه که توی تمام عمرش ضبط میکنه.چشمهای جونگکوک درشتتر شدن.
برای جونگکوک و تمام طرفدارهای دیگهش، دیدن بخشی از صورتش به اندازهٔ کافی شکه کننده بود.
ولی چیزی که دربارهٔ اون پسر خیلی شکه کننده و آشنا بود این بود که؛ این همون چشمهای کیوته؟ همون موهای ابریشمی قهوهای؟ یا شاید جذابتیه که در نگاه اول به همه میده؟
جواب تمام سوالات بله بود.
«این اولین لایومه، امیدوارم ویدیوهایی که درخواست دارید پیشنهاد بدید بهم...»
حتی صداش هم آشنا بهنظر میرسید.دست جونگکوک روی موس کامپیوترش لغزید تا یه کامنت بذاره:«ماسکتو دربیار»
-
همهچیز برای تهیونگ جدید بود، این زندگی و حتی این لایو. بخاطر اضطراب بیخودیش محکم دستش رو روی پاش کوبید:«میخواستم یه موکبنگ لایو ریکورد کنم ولی گفتم اول بذار ازتون تشکر کنم!» یکی از کامنتها چشمشو گرفت، یکی ازش خواسته بودم ماسکش رو برداره.
«ببخشید گایز، بخاطر دلایل شخصی و امنیتی نمیتونم برش دارم...» و یهسری کامنت گرفت که خسیسی و این حرفها.
(یعنی صورتت رو با ما شیر نمیکنی فقط با خودت شیرش میکنی، خسیس به این معنا)«خب... سوالی ندارید؟»
نمیخواست کامنتهای دیگه رو جز سوالها ببینه برای همین فقط دنبال سوالها گشت و سعی کرد همون ویدیو پرسش و پاسخی که برنامهش رو چیده بود ریکورد کنه.
ESTÁS LEYENDO
ASMR Arstist [VKOOK]
Fanfic«از ویدیوهای دوستپسر باتمت بیشتر آپلود کن لطفاً» جایی که تهیونگ یه هنرمند «ایاسامآر»ئه و جونگکوک هر شب با ویدیوهاش خودارضایی میکنه. [ولی چی میشه اگه تهیونگ یهروزی خیلی اتفاقی بره خونهٔ جونگکوک زندگی کنه؟ چی میشه اگه رازش آشکار بشه؟ سر غرور...