هلو گایز...خب این یه فن فیکشن در مورد شان مندز هستش در عین حال که معمایی بیشتر عاشقانه و احساسی و حالا اگر شد شاید یه تیکه های درتی هم براش در نظر بگیرم ( درواقع یعنی اون تیکه ها رو به دست توانای دوست عزیزم بسپرم😬😅) این اولین باری هست که دارم جدی جدی ف .ف مینویسم پس خواهش میکنم ازم حمایت کنید 🙏🙏 اگر وقت کنم و بشه هفته ای یک بار آپ می کنم ولی خواهش میکنم در نظر بگیرید که منم درس و زندگی دارمو اینکه .......همین خوشحال میشم اگه بخونید و نظر بدین😁😘❤️
_لاو یو ال Eddie
YOU ARE READING
Nobody knows ~ by Eddie
Fanfictionهیچ چیز قوی تر از عشق برادری آتکینسون ها نبود و این چیزی است که هر کسی در زندگی دنبالش است این دوست داشتن خالصانه در دوستی های صمیمی شأن هم گسترش یافت به شکلی آن پنج تا پسر نوجوان برادرانی جدایی ناپذیر بودند.حتی بعد از ازدواج و بچه دار شدن ارتباط آ...