چشمام رو باز میکنم و تنها چیزی که میبینم دیوار قهوه ای هست که انگار تا ابد ادامه داره..
با کرختی تکون میخورم و متوجه میشم دوباره تو ماشینم خوابیدم , ولی یادم نمیاد چجوری سر از این کوچه در آوردم..من اصلا چجوری تو ماشینمم?چشمام رو میبندم و برای چند ثانیه پلک هام رو فشار میدم و سعی میکنم دیشب رو به یاد بیام..
دعوام با کارول ,گریه های تامی و از خونه بیرون زدنم و رانندگیم تا اینجا رو یادم میاد , یادم میاد که ماشین رو اینجا پارک کردم و بعدش رفتم توی کلاب ولی چیزی از بعدش یادم نمیاد!یعنی خودم از کلاب تا ماشین اومدم?یا کسی منو آورده تا اینجا?حس میکنم برای جواب سوالم سر نخی پیدا کردم وقتی که کاغذ جلوی شیشه ی ماشین رو میبینم.
خم میشم و قبل از اینکه درد کمرم امونم رو ببره کاغذ رو برمیدارم و متن نوشته شده رو میخونم..
'سلام آقای 'بهترینشو بیار'...
مستر شما که اینقدر بی ظرفیتی دفعه ی بعد که میای کلاب اینقدر زیاد نخور که بعدش یکی مثل من بدبخت مجبور نباشه اینقدر عذاب بکشه..
میدونی چقدر طول کشید تا ماشینت رو پیدا کنم?جا قحطی بود اومدی اینجا پارک کردی?
اصلا من به کنار ...اگه یه آدم نادرست به تورت میخورد و ماشین خوشگلت رو دودره میکرد چی?
دفعه ی بعد بیشتر مراقب باش..
راستی من پولی که تو جیبت بود رو برای شاتایی که خوردی برداشتم و یه مبلغ خیلی خیلی ناچیزی رو هم برای انعام خودم برداشتم ;)
پ.ن آقا تو از منم بدبخت تری ها..دیشب هر چی شماره ی دوست و آشناهات رو میگرفتم هیچکس جواب نمیداد!'آه میکشم و کیف پولم که جنازش روی صندلی بغل افتاده رو برمیدارم و وقتی میبینم کاملا خالیه حسابی جا میخورم..
تو اون کیف لعنتی حداقل صدتا بود , اون مردیکه یا شایدم زنیکه کمِ کم سه برابر پول شاتای دیشب رو برای خودش برداشته!کیف رو با حرص پرت میکنم و گوشیم رو برمیدارم و به هری زنگ میزنم.
حداقل گوشیم رو برنداشته!بعد از چندتا بوق برمیداره..
'سلام مرد چطوری?'
"ممنون هری خوبم..می خواستم بگم من امروز شرکت نمیام"
'چرا?اتفاقی افتاده?'
"نه چیزی نشده فقط حوصله ندارم"
'بازم با کارول دعوات شده?'جوابش رو نمیدم و امیدوارم شروع نکنه..
'معلومه که با اون دعوات شده..ببین لیام باید اینو حلش کنید با این کارتون هم خودتون آسیب میبینین و هم به تامی آسیب میزنید..'
اه غلیظی قبل از جواب دادن به هری میکشم..
"میدونم هری..خودم همش رو میدونم و قراره حلش کنم فقط الان دوباره شروع نکن و یه امروز رو حواست به شرکت باشه."
قبل از اینکه بتونه مخالفتی بکنه تماسمون رو قطع میکنم و گوشی رو هم مثل کیف پولم میندازم روی صندلی , ماشین رو روشن و حرکت میکنم..
و آره شخصِ ناشناس...من از تو هم بدبخت ترم!