Song: OneRepublic- Didn't I
ووت و کامنت رو فراموش نکنید.
____First pov
دو ساعت میگذره از شروعِ این جشنی که برای من به عزا شبیهه. کنارِ مارگارت نشستم و تنها کاری که میتونم انجام بدم تا ذرهای عادی جلوه کنم نوشیدن و مست کردنه. حتی نمیدونم چطور قراره دوباره مست بشم، من تمامِ عمرم رو مست بودم.
خسته و کلافهام از آدمهایی که متوجهی حضورِ من میشن. چون من متوجهی حضورِ هیچکسی غیر از تو نیستم. باید برات خوشحال باشم؟ یا آرزوی خوشبختی کنم؟ اگر همچین احساساتی نداشته باشم به این معنیه که من دوستِ خوبی نیستم؟ من دوستِ خوبیم؛ اما عاشقِ خوبی نیستم.
تو توی مستی و هوشیاری من رو ترجیح میدی، به همه. اما توی هوشیاری دستِ کس دیگهی رو میگیری. میشه دوباره مست باشی؟ من نیاز دارم یک بارِ دیگه شانسم رو امتحان کنم.
خوشحالم که هیچکس به حالِ بهترین دوستت توی روزِ نامزدیت توجهی نمیکنه؛ چون غیر از اینکه هستم، اهمیتی نداره که چطوریام. حالا احساس میکنم هیچوقت اهمیتی نداشته.
"شبی که رسیدم، برای مناسبتِ امروز توی بار جشن گرفته بودن مارگ." خطاب به مارگارت میگم و میبینم که لبش رو میگزه. میدونه که هزاران نفر توی دلم رخت میشورن.
سالنِ پر زرق و برقیه. ما بارها از در و دیوارِ این سالن بالا رفتیم و با دادهای خانم پایین اومدیم. هنوز همون لوستر به سقف وصله، همون پردههای یشمیِ مخملی جلوی منظرهی اون پنجرههای باشکوه رو گرفتن؛ همهچیز مثلِ سابقه اما هیچچیز مثلِ سابق نیست.
اندرو با عجله به سمتم میاد و میگه "کجایی پسر؟ حواست نیست؟ الان باید پشتِ پیانو نشسته باشی. مهمونها منتظرن."
دستِ چپم رو بالا میگیرم و چشمهاش به خاطرِ تعجب داره از حدقه بیرون میاد "چه بلایی سرِ خودت آوردی لعنتی؟ دستت رو ببینم!" و دستش رو سمتِ دستم میاره که نگاهش کنه اما من دستم رو عقب میکشم.
"کس دیگهای اینجا نیست؟ جیمز نیومده؟"
"نه هنوز نرسیده. حالا چیکار کنم خدای من..."
"نگران نباش. انجامش میدم."
"با یک دست دیوونه؟" با یک دست، آره. برای اطمینان سری برای مارگارت که نگرانه تکون میدم. واقعا موضوعِ بزرگی نیست. فقط شیشهای که دیشب اتفاقی شکست باعث شد کفِ دستم یه بریدگی ایجاد بشه. خیلی عمیق نیست؛ نه عمیقتر از زخمی که تو زدی. من اگر بتونم با زخمِ تو ساز بزنم، با این زخم هم میتونم.
YOU ARE READING
HERMAN | هِــرمـان
Short Story[کامل شده] [لری] اگر اونی که گم شده تو باشی، من برمیگردم و پیدات میکنم. اما اگر اونی که گم شده من باشم، به خاطرِ من پشتِ سرت رو نگاه میکنی؟