گفته بودم این پارت جنگه ولی برای اینکه بتونم یک یا دو پارت بیشتر بنویسم از پارتای بعدی جنگ شروع میشه و این پارت جنگ نیست.
_______________________________________یک هفته تا شروع جنگ مونده بود. تو این مدت خوناشاما به سختی تمرین کردن و سعی در این داشتن لشگرشون رو قوی کنن.
آلانم همشون تو سالن تمرین جمع شدن.
تالیا مشتاشو با سرعتی قابل تحسینی به سمت شان پرتاب میکنه ولی شانم خیلی خوب خنثاشون میکنه. زین و نایل با هم درگیر بودن و لیام و مارکوسم باهم.
شان دستای تالیا رو به حالت ظربدری نگه میداره و با سرش ظربهای به سر تالیا میزنه، فوری به هوا میپره که ظربه بزنه ولی تالیا پاشو میگیره و به زمین میکوبتش.
شان دستاشو پشت سرش میزاره و با تکیه به اونا با یه حرکت سریع از جاش بلند میشه و پاهاشو زیر پاهای تالیا میکشه. تالیا میپره و شان از فرصت استفاده میکنه و با آرنجش ظربهای به شکم تالیا میزنه و پرتش میکنه اونطرف.
تالیا دستاشو روی زمین میزاره و نفس نفس میزنه. شکمش درد گرفته بود.
شان به سمتش میره و دستشو جلوش میگیره. تالیایم با کمکش از جاش بلند میشه.
" مرسی." دستاشو روی زانوهاش میزاره و خم میشه.
" کارت واقعا عالیه و مطمئنن در چند ماه آینده خیلی قویتر میشی."
" من زودتر از زین خوناشام شدم پس چرا زین بهتر از منه؟"
" خب اونطور که بنظر میاد، زین جزوه اون دسته از خوناشامایه خیلی قویه. برای تو یک ماه طول کشید تا عطش خون خواریت از بین بره ولی برای زین فقط دو هفته طول کشید. اون ذاتا قویتره."
تالیا سری تکون میده و به زین که زیر نایل گیر کرده و میخنده نگاه میکنه.
با صدای در که باز و بسته میشه همه به خودشون میان و برمیگردن سمت در.
جِیمی با سرعت وارد سالن میشه در حالی که نفس نفس میزنه دستاشو روی زانوهاش میزاره و خم میشه.
" جیمی تو اینجا چکار میکنی؟ چیشده؟"
" بای..باید یه چیزی بهتون بگم. تایلر گفته بود تعداد گرگینهها چقده؟"
به همدیگه نگاه میکنن و نایل میگه" صدتا؟"
" خب دروغ گفته بود. من و بریَن همین آلان که نزدیک زندان بودیم تا بریم به جنگل برای شکار لشکرشون رو دیدیم. تقریبا پونصدتاین. صدتا نیستن. تعدادشون خیلی زیاد بود."
با این حرف چشمای همشون گرد میشه و نفس تو سینههاشون حبث میشه.
لیام میگه" از چیزی که دیدی مطمئنی؟ مگه شمردی که میدونی پونصدتاین؟"
YOU ARE READING
Accomplisher (Z.M)
Horror"من میتونم کاملت کنم لیام." "نمیخوام. چون اونم همینو میخواست ولی من نتونستم ازش محافظت کنم، اگر تو روهم از دست بدم..." "من خودم کسیم ک قراره از تو محافظت کنه." [Completed]