fukeing school😈

658 74 11
                                    

خب این فیک رو به مناسبت 1k شدن فصل اولdark house نوشتم و فعلاااا یک پارت قرار داده ميشه...
اگرم مورد توجه قرار بگيره که چه بهتر من این فیک رو با انگیزه و علاقه بیشتری ادامه ميدم😊
########################

محکم به دیوار پشت سرم کوبیده شدم، خیلی دردم گرفته بود ولی سعی کردم مثل هميشه مغرور به نظر برسم و پسر قلدر مقابلم رو با دیدن ضعفم خوشحال نکنم

_آه جونگ کوک... تو یکی از رو اعصاب ترین افرادی هستی که تو زندگیم دیدم..حتی دیدنت هم حالم رو بهم میزنه.. راستی!حال برادرت چطوره؟ جونگی رو میگم! فکر کنم با اون کتکی که دیروز از من خورد یاد گرفته ديگه با کسی نبايد حرف بزنه درسته؟پس چرا توی عوضی رفتی و با دوست دختر من حرف زدی؟می خواي بمیری؟

اکیپ شوگا شروع به خندیدن کردن و یکی از اعضا گفت:

_ميشه من اقدامی در زمینه کشتنش داشته باشم؟

بعد همه اکیپ زدن زیر خنده!از عصبانیت قرمز شده بودم.. می خواستم شوگا رو با دستام خفه کنم..من تو زندگیم از افراد زیادی نفرت نداشتم اما اگه بخوايم شوگا رو در نظر بگیریم اون اولین نفر تو ليست افراد نفرت انگيز زندگی منه.

پسری که جز خوش گذرانی به چیزی اهمیت نميده و سرگروه ی اکیپ خفن هست و به افرادی که ازشون خوشش نمياد زور میگه!البته جونگی از این دسته هست..ی پسر احمق زود باور...

با حرص به دست شوگا که گردنم رو گرفته بود ضربه محکمی زدم و گفتم:
_اون دوست دختر جنده ات اومد با من حرف زد من با اون هیچ کاری نداشتم!

شوگا با چهره ی متحیر به دستم نگاه کرد و گفت:

_الان تو به دست من ضربه زدی؟wow!جونگ کوکا از چیزی که فکر می کردم شجاع تر شدی..نکنه به خاطر برادرت از دست من عصبی هستی؟

خونسرد به چشمای عصبی شوگا نگاه کردم و گفتم:

_نه!من از بابت برادرم عصبی نیستم!چون اون ی احمقه که از آدم مسخره ای مثل تو می ترسه...به خاطر اون دوست دختر عوضی ات منو تا حیاط پشتی مدرسه کشوندی؟ که چرا باهاش حرف زدم؟شوگا الان که فکر می کنم باید صفت "احمق" بودن رو هم به آپشن هات اضافه کنی

رسما همه خفه شده بودن و حتما داشتن منو به خاطر این همه نترس بودنم تشویش می کردن"اوه اون پسر ی نترس واقعیه!"

این ی حقیقت بود من از هیچ کس تا حالا تو زندگیم نترسیدم و همیشه در مقابل افراد کمبود دار جواب سر بالا دادم

شوگا با عصبانیت از بین دندان های چفت شده اش گفت
_جونگ کوک خیلی داری حرف می زنی!دوست دختر من جنده هست يا برادر تو ی چندش که گی هست؟!

با کلافگی چشمام رو بستم... همه ی این آزار و اذیت ها از اول به خاطر فاش شدن راز جونگی بود..اون احمق..بعضی اوقات شک می کنم که ما واقعا برادریم يا نه؟ولی دو قلو بودنمون و شباهت بی اندازه ما این شک رو برطرف می کرد...

why me?Dove le storie prendono vita. Scoprilo ora