لیام:چرا ناراحتی؟
زین:تم مهمونی هری کروات بود
لیام:خب؟
زین:منم کروات زدم
لیام:خب؟
زین:ولی وقتی رفتم اونجا دیدم بقیه شلوارم پاشون کردن
لیام:
YOU ARE READING
One Direction [Fun]
Fanfictionزین:چرا صورتت دودیه؟ لویی:زنگ زدم آتش نشانی مزاحم شدم زین:چه ربطی داشت؟ لویی:ترسیدم بیان بگیرنم،خونه رو آتیش زدم زین: ~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~~ ~اینجا توییت های فان از واندی رو میزارم ~این بوک گزیده ای از توییت های عالیای هست که خوندم ~فقط برا...