part21 & 22

6.9K 398 72
                                    

چند دقیقه ای میشد که به جیمین خیره شده بود اون بدن سفید و کوچیک به شکل گربه مقابلش نشسته بود افکارش رو کنار زد و به خودش اومد



جونگ کوک: توی اتاق منتظرتم



میخواست از جاش بلند بشه که دست جونگ کوک روی شونه اش قرار گرفت و مجبورش کرد تا دوباره بشینه



جونگ کوک: همونطور که باید رفتار کن!



از کنارش رد شد و به سمت اتاقش رفت


نفسشو بیرون داد و چهار دست و پا پشت سرش حرکت کرد تا به اتاق خواب رسید


با خودش فکر میکرد که استحکام جونگ کوک رو دوست داره اگه هرکس دیگه ای این برخورد رو باهاش میکرد لجبازی میکرد اما جونگ کوک باعث میشد که جیمین کاملا تسلیمش بشه و تک تک خواسته هاش رو انجام بده



روی تخت نشست و با دستش به جیمین اشاره کرد تا نزدیک تر بره


وقتی که درست بین پاهاش نشسته بود با استفاده از دستانش بند حوله رو باز کرد و حپله رو از روی پاهاش کنار زد


دستش رو دور عضو جونگ کوک حلقه کرد و مشغول پمپ کردنش شد...



دستش پشت گردن جیمین قرار گرفت و مجبورش کرد تا سرش رو کمی جلو بیاره



جونگ کوک: مثل یه کیتن خوب رفتار کن



زبونش رو روی سر عضو جونگ کوک کشید و بعد از خیس کردنش سرش رو وارد دهنش کرد


به کارش سرعت بخشید و کم کم حجم بیشتری از عضو جونگ کوک رو داخل دهنش فرو برد و مشغول بلوجاب دادن شد...



با حس زبون و دهن جیمین ناله خفیفی کرد و چشمانش رو بست


دست هاش رو دو طرفش روی تخت قرار داد و به ملافه زیرش چنگ زد


جیمین میدونست چطور باید این کار رو انجام بده


نمیدونست چقدر گذشته اما بدنش کاملا داغ شده بود و پوستش عرق کرده بود


با احساس گرمایی زیر شکمش جیمین رو از خودش کرد...



جونگ کوک: کافیه



حوله رو از تنش خارج کرد و بالای تخت نشست و به تاج تخت تکیه داد


با انگشتش به جیمین اشاره کرد تا روی شکمش بشینه


بعد از گرفتن جیمین روی بدنش دستش رو سمت میز کنار تخت برد و دستبند رو برداشت و دستان جیمین رو بست


دستش رو سمت پلاگ برد و شروع به چرخوندن و فشار دادنش داخل باسن جیمین کرد


با این کار جیمین ناخواسته ناله کرد و گردنش رو خم کرد...


میدونست که نمیتونه ببوسه یا مارک کنه


چون اگه این کارهارو میکرد دیگه نمیتونست جلوی خودش رو بگیره تا به جیمین آسیب نزنه

You in me [Completed]Where stories live. Discover now