مقدمه

165 15 12
                                    

خب سعلام سعلام*-*
من همیشه داستانای کوتاه مینویسم که خیلی تند خونده میشن ولی من خیلی واسشون فکر کردم ولی خب بگذریم.
گفتم منم ازین بوکا بنویسم که هر پارت حداقل ۸۰۰ کلمه باشه=)
پس خواستم این و بنویسم...
و می‌خوام حداقل تا تابستونه تند تند آپ کنم=)
خیلی خوب نمیتونم داستان رو کش بدم و وقتی شخصیتا اسم دارن که دیگه هیچی!
پس از الآن عذر می‌خوام:")
ولی تمرینه دیگه، نه؟
راجع به اسم شخصیت ها هم:
حتما اگه فالوم کرده باشین دیدین که تو مسیج بوردم ازتون خواستم چهار تا هشت تا اسم بگین. و اگه بوکای دیگه‌مو خونده باشین از این که برای شخصیت‌های داستانم اسم بزارم متنفرم. پس از همه‌ی کسایی که تو واتپد بودن خواستم، و خب مسلما دوستای صمیمی ترم تو تلگرام که کمکم کنن و دستشون درد نکنه کردن.
خلاصه خواستم بگم اسما اینطوری انتخاب شده من نکردم:") احساس گناه واسه شخصیتا نمیکنم.
خلاصه همین دیگه=) بریم که رفتیم*-*
امیدوارم خوشتون بیاد و خیلی بد نشه:》
-موج،پ❤

Blinding LightsWhere stories live. Discover now