pain

169 42 16
                                    

*****
جونگهو pov
یه ساعت بعد یه مرد عضلانی از در اومد تو و نزدیکم شد
+ تو کی هستی؟
جواب نداد
+ پرسیدم تو کی هستی؟!
ایندفعه م هیچی نگفت فقط اومد جلو و دستام و باز کرد
از پشت دستامو تو دستاش محکم گرفت و منو دنبال خودش کشوند
+ با توام تو کی هستی؟!
هر چقد ازش میپرسیدم جواب نمیداد
+ ولم کن
اون قد رفتیم تا یه ماشین ظاهر شد
منو هل داد تا و در و بست
+ در و قفل نکن؟! تو کی هستی؟! من و بیار بیرون!
ولی اون رفته بود.....

*****
اون ماشین جونگهو رو به خونه ی مجللی رسوند
مردی اونو از ماشین پیاده کرد و داخل خونه برد
+ اینجا کجاست؟ چرا منو.....
- بد کردم از اون اشغال دونی اوردمت تو ی خونه ی شیک؟
+ توی آشغال چرا ولم نمیکنی برم
- گفته بودم که زبون درازی تاوان داره
هیانوو اینو گفتو دست جونگهو و محکم گرفت و سمت اتاق برد
+ ولم کن عوضی
جونگهو داد میزد که ولش کنه ولی هیانوو هیچ بخششی نداشت
تا اینکه به اتاق رسیدن ، جونگهو رو تخت انداخت لباسشو پاره کرد و شلوار و زیر پوشش و در اورد
قبل از اینکه بتونه فرار کنه دستشو بست و پاشو از هم باز کرد و دو طرف تخت بست
+ آشغال چی کار میکن.....
( با ویس بالا بخونید)

- اگه میخوای بیشتر از این عصبانی نشم اون دهن گشادتو ببند!
اینو گفت و ضربه ی محکمی به باسن جونگهو زد
+ خواهش میکنم..... خواهش میکنم بزار برم.....
- تو دیگه مال من میشی جونگهو.... فقط مال من....
هیانوو اینو گفت و وایبریاتور بزرگی رو از کمد در اورد و وارد سوراخ تنگ و باکره ی جونگهو کرد
جونگهو دادی کشید و سعی کرد خودشو جابه جا کنه ولی موفق نشد
- تو ام لذت میبری جونگهو بهت قول میدم
+ من هیچ وقت از بودن با تو لذت نمیبرم
جونگهو اینو گفت
هیانوو عصبانی شد و نیپله جونگهو رو محکم فشار داد و پیچوند که باعث ناله ی بلند جونگهو شد
- انگار که بهت خوبی نیومده، بهتره همین الان تنگ تنگ بکنمت تا آدم بشی!
اینو گفت و جونگهو رو از کمر گرفت و جلو کشید
تو یه ضرب عضوشو واردش کرد
جونگهو از درد اشکش در اومده بود و پشت سر هم ناله میکرد
هیانوو تند تند خوش و جلو عقب میکرد و اصلا به فکر اون پسر بیچاره نبود
چیزی به ارضا شدنش نمونده بود که سه تا پسر یهو وارد اتاق شدن......

*******
یوسانگ pov
بعد از دو ساعت به محل رسیدیم
داشتیم داخل میشدیم که یهویی مرد درشت و هیکلی از ناکجا صدامون زد
- هی.... هی..... اینجا
کمی دو برمون و نگاه کردیم و دیدیمش بقل بوته ها وایستاده بود
- بیاید، من کمکتون میکنم
رفتیم جلو
سان پرسید
+ تو میدونی جونگهو کجاست؟
- اوهوم... بردنش... هیانوو.... بردتش باید زودتر برید
+ بردتش؟! ینی چی که بردتش؟! کجا؟ .....

______

بالاخره به اون آدرس که اون مرد داده بود رسیدیم
خونه ی بزرگی بود
به جرعت میتونم بگم اندازه ی قصر بود
وارد شدیم
در باز بود و این خیلی عجیب بود
وقتی وارد راهرو شدیم ، اولین چیزی که شنیدیم صدای ناله ی بلند و پر درد جونگهو بود
وقتی شنیدم اونطوری ناله ی میکنه و بینش خواهش میکنه که ولش کنه ، اونقدر از خودم متنفر شدم که حتی میتونستم تا ساعت ها به خودم فحش بدم
هر سه مون با عجله از پله ها بالا رفتیم و در و باز کردیم......
اونجا بود.....
دست و پاهاش بسته شده بود اون عوضی داشت.....
سان رفت جلو
- کثافت، حروم زاده تو داری چی کار میکنی؟!
انگار که از دیدنمون شوکه شده بود خودشو سریع جمع و جور کرد
- پس بالاخره اومدید، ولی خیر دیر رسیدید دیگه الان جونگهو مال من ش....
سان با سیلی ای محکمی حرفشو قطع کرد
- اگه فقط یه بار، فقط یه بار دیگه اسمشو به زبون بیاری قسم میخورم خودم میکشمت!
هیانوو یه دستشو به صورتش گذاشته بود و داشت لباساشو میپوشید در همین حین گفت
- چه بخواین چه نخواین اون دیگه دست خوردس ، دوستای عزیزش
همین موقع از در رفته بیرون رفت و ما با ناله ی جونگهو به خودمون اومدیم
سان سریع جلو رفت و دست و پاشو باز کرد
که دیدیم روتختی خونی شده
جونگهو هم از درد داره به خودش میپیچه
گفتم
+ باید ببریمش دکتر
ولی یهو جونگهو داد زد
-نه! ینی من..... من نمیخوام برم دکتر.....
- ینی چی که نمیخوای بری داره ازت خون میاد!
- نه نمیخوام! خوب میشم. ..... حالا میشه از اینجا بریم؟
پس ما کمکش کردیم تا شلوارشو بپوشه با اینکه خجالت میکشید ولی بازم از درد نمیتونست چیزی بگه
لباسش پاره شده بود پس یه ملافه دورش پیچوندیم و سوار ماشین کردیمش.....

*****
جونگهو pov
باورم نمیشد!
اونا برای نجاتم اومدن!
پس میتونم بهشون دوست بگم، میتونم روشون حساب کنم....
تو ماشین به سختی نشستم
اون مرتیکه باعث خون ریزیم شده بود، اونقدر درد میکرد که حتی نمیتونستم راه برم وقتی رسیدیم خونه ی سان منو اروم به طبقه ی بالا بردن رو تخت گذاشتن ، که یوسانگ گفت
- من میرم به دکتر زنگ بزنم
+ نه یوسانگ من خو....
- تو خوب نمیشی جونگهو! ببین داره ازت خون میره! الان برمیگردم
اینو گفت و به طبقه ی پایین رفت
بعد از نیم ساعت دکتر اومد
مرد میانسالی بود
معلوم بود سان و یوسانگ همه ی قضیه رو بهش گفتن چون ازم چیزی نپرسید
- خب پسرم، میتونی شلوارتو در بیاری؟
که یهو سان جلو اومد و گفت
- بزار کمکت کنم جونگهو
خیلی خجالت میکشیدم که جلوی همشون لخت باشم ولی چاره ای نداشتم و خیلی درد داشتم
وقتی شلوار و دراوردم ، دکتر گفت که به پشت بخوابم و همینکار و کردم
یوسانگ و سان و سونگ جونگ تو اتاق بودن و برام تعجب بود که چرا بیرون نمیرن
من که از خجالت داشتم عرق میریختم دکتر باسنمو باز کرد و مقعدمو نگاه کرد
- خیلی التهاب داره ، چون باره اول بود حساسیت زیادی نشون داده ، باید از این کرم بزنیم براش
کرمی رو برداشت و روی سوراخم ریخت و با دستش پخشش کرد
تلاش زیادی کردم که نالمو نگه دارم ولی نشد و از دهنم در رفت
- نترس زود خوب میشه
+ م... منون
- حالا برگرد و اینوری بخواب
منم همینکار و کردم
- خب عضوش که مشکلی نداره فقط اون کمی التهاب داره که با ارضا شدن خوب میشه
+ ار..... ارضا؟!
- بله سعی کن ارضا شی ، حالا نمیدونم خودت این کار و بکن یا از کسی کمک بخواه
سکوت طولانی ای اتاق و پر کرد من همینطور که دستمو رو عضوم بود که دیده نشه
گفتم
+ باشه خیلی ممنون اقای دکتر
- خواهش میکنم پسرم، اینم کرمت هر روز یک یا دوبار روی مقعدت بزن تا التهابش خوب بشه
+ چشم... ممنون
دکتر نسخه رو بهم داد و از اتاق خارج شد
بقیه هم به دنبالش از اتاق رفتن بیرون 

*****
یوسانگ pov
اونجا رو تخت خوابیده بود و دکتر داشت براش کرم میزد....
میتونستم بگم که خیلی خجالت میکشید
اون بامزه ترین پسری بود که تا حالا دیده بودم ولی....
وقتی تو اون وضعیت دیدمش دلم براش کباب شد....
دوس دارم زود تر خوب بشه و دوباره اون پسر بامزه ای بشه که ایندفه بهش اهمیت میدم....

*****

خب یوسانگ خان دیگه باید قبول کنی که دوسش داری مگه نه؟😉

ⅅℛℰᗅℳ ℂℒ⌾ႮⅅՏDove le storie prendono vita. Scoprilo ora