1_1

629 84 17
                                    

"چجوری جرئت کردی با دوس پسرم درگیر بشی؟"

"اون گف تو دوس پسرشی؟"

"تو بهم حاضر جوابی می کنی؟" اون داد زد.

"پس قراره چیکا کنی؟"

"چقد دراماتیک. بخاطر یه مرد دعوا کردن." تایپ گف

اتمسفر بیرون تاریک بود که نشون میداد شب شده. اون فرد بعد از یه روز کاری خسته کننده تازه از حموم دراومده و دنبال غذا می گشت. بعد از اون تایپ میز اتو رو درست کرد تا لباسهای کارش رو اتو بزنه برا اینک جو ساکت نباشه تلوزیونو روشن کرد. داش یه دراما بعد از اخبار میداد.
اون در مورد یه مردی بود که توسط گروهی از همکارای محل کارش ربوده شده بود. برا مردی مث تایپ چرت بود و ارزش تماشا نداش.

بجای اینک تایپ فحش بده و کانالو عوض کنه؛نه، کاری نکرد و در حین اتو کردن به تماشا دراما ادامه داد.

"آره، برا تماشا کردن خوبه..... بازیگرش خوشتیپه مناسب برای دزدیده شدن" تایپ گف درحالیک بازیگر اصلی داش دو تا دختر رو که بخاطرش باهم دعوا می کردن جدا می کرد. نتونس از فک کردن خودشو نگه داره

"اگ بازیگر مرد بجای زن بخاد شوهر داشته باشه می خام بدونم قراره واکنش دخترا چجوری باشه" فردی که به اونجور اولویتای جنسیتی برا مدت طولانی عادت کرده بود گف درحالیک داش می خندید. از این که این حرفا رو میزد نه بیزار بود و نه تعجب می کرد.

بودن در اون وضعیت و بودن در رابطه با یک مرد باعث شده بود کشف کنه چقد افراد اون بیرون اونجوری بودن. فقط اینجوری بود که....... یا پنهون می کردن یا فاش می کردن

از وقتی که با تارن تو رابطه بود اینو فهمیده که از بچگی گی بوده. با فکر کردن به اینک یه مرد استریت مث آ'نو بعد از اینک تو کونش کرده شد و زن یکی شده کم مونده بود فراموشش کنه. پس تا حالا جنسیت کسی رو قضاوت نکرده مث قبلنا. این روزا جامعه پیشرفت کرده. می تونی هر کی رو که دلت بخاد دوس داشته باشی تا وقتی که دل خونوادت رو نشکنی.

عشقی که به هیچ کی آسیب نزنه. عشقی که بهتر از کاپلای عادی باشه که هیچ وخ به بچه های خودشون فک نمی کنن. وختی که اونا از هم جدا بشن بچه ها رو هم تو مشکلات خودشون غرق می کنن.

تایپ می خاد بچه داشته باشه؟ جوابش احتمالا.... نه هس

حتی به فرزند خوندگی قبول کردن رو هم تایپ به شوهرش گفته نمی خاد فقط باهم بودن براش کافیه، یدونه دس پنجه نرم کردن با تارن براش زیادی خسته کننده هس. دیگ لازم نیس بار اضافی رو دوشش قرار بده. اینو یبار با شوخی گفته.

'تو و من بهم گره نخوردیم و داشتن بچه بار اضافیه. و اگ هروخ بخایی ازم جدا بشی بهم مستقیم بگو.'
این حرفا رو روزی به تارن گفته بود که باهم یه دعوا بزرگ داشتن. بخاطر این بود که اون تارن عوضی حرف تایپو جدی گرفته بود و به تایپ گفته که نباید تو مسائل حساسی مث این شوخی بکنه. خلاصه همه اینا، تارن کل شبو تایپو محکم بغل کرده و بهش گفته دوباره منو ترک نکن.

7 YearsWhere stories live. Discover now