Overdose_Chapter2

64 18 4
                                    

سلاملکم .
این فیک تو کانال تلگراممونم داره آپ میشه . اما اینجا یکم دیرتر از تلگرام آپ خواهد شد .
لذت ببرید 🎈

Jongin's P.O.V



وقتی مونکیو بهش گفته بود مدت طولانی ای رو باید منتظرش باشه کای فقط گفته بود هیچ اشکالی نداره و درخواست منیجرش برای همراهی کردنش رو قبول نکرد . اما حالا که نیم ساعت توی ماشین نشسته بود ، تازه داشت به اشتباهی که کرده بود فکر میکرد .



توی این نیم ساعت با هر چیزی که میشد ، خودش رو سرگرم کرده بود .


حتی به اون نویسنده که نصف شب جواب پیامش رو داده بود هم فکر کرده بود . وقتی دید بلک سوان معروف جوابش رو داده ، دلش میخواست تا جایی که حنجره اش جا داره داد بزنه ولی با وجود مونکیو درست کنارش نمیتونست هیچکاری بکنه . پس با لبخند خیلی بزرگ فقط به فرستادن چندتا قلب رنگی و یه تشکر ، اکتفا کرد و خوابید.



سرش رو به داشبورد تکیه داد و پوفی کشید . مونکیو با تهیه کننده ی فیلم جدید جونگین جلسه داشت و تهیه کننده بهش گفته بود به لوکیشن اونیکی سریالش بره . جونگین سرش رو چندبار اروم به داشبورد کوبید و کلافه سوییچ ماشین رو برداشت و از ماشین پیاده شد . از یه سربالایی پر از درخت بالا و به سمت ورودی لوکیشن رفت .



سریال جدید تهیه کننده اش ، تاریخی بود و اونطور که معلوم بود این قسمت باید توی جنگل های اطراف سئول ضبط میشد . جونگین یقه ی کتش رو مرتب کرد و وارد شد . عوامل تقریبا همون عوامل اخرین فیلمش بودن ، بخاطر همین به هر کسی که میرسید با احترام تعظیم میکرد .



از بین درختا رفت سمت جایی که داشتن وسایل فیلمبرداری رو جمع میکردن که جثه ی کوچیکی رو بین بازیگرا دید . پوزخندی زد ."اوه ببین کی اینجاست ... کوچولوی چشم باقالی ...". و موشکافانه بهش زل زد .


منتظر یه زمان مناسب بود که بره پیشش و تموم حرفای تخریب کننده ای رو که تو ذهنش آماده کرده بود رو بزنه .



وقتی دورش خلوت شد ، دست به سینه به سمتش که داشت بند هانبوکش رو درست میکرد ، رفت . کیونگسو وقتی نزدیک شدن شخصی رو حس کرد سرش رو بالا آورد و به جونگین پوزخندی زد ."بازگشت با شکوهت رو تبریک میگم کیم جونگ این".



جونگین دندوناشو رو هم فشار داد . به چه جراتی اسمش رو اونجوری صدا میزد ؟؟؟ از همین الان اتک رو شروع کرده بود . سرش رو بالا پایین کرد ."ممنونم دو کیونگ سو . انتظار نداشتم تو این لباسا ببینمت .


بنظر برات بزرگن . هوم ؟".



توقع داشت کیونگسو عصبی بشه ولی ظاهرا این اتفاق نیافتاد چون با خونسردی جوابش رو داد ."نه اصلا اینطور نیست و این مسئله اصلا ربطی به تو نداره . برای چی اینجایی ؟"

🚨 OVERDOSE 🚨Where stories live. Discover now