مواظب باشید آخرش یه کوچولو اسمات داره :")
پارت بعدی رو شاید سه شنبه بزارم . بستگی به نظرات داره .
بوس رو لپاتون جینگول فرنگیای من 💋
❣
💎
❣Kyungsoo's P.O.V.
یک هفته از آخرین صحنه ی فیلمبرداری میگذشت و سریالش دیگه تموم شده بود . سوهو هیونگش از این فرصت استفاده کرده و رفته بود ججو تا به مادربزرگش سر بزنه . کیونگ هم تو این یک هفته سعی کرده بود با نویسنده ای که قرار بود باهاش همکاری کنه ، در انتخاب موضوع به تفاهم برسه که صدالبته رسیده بود .
بنظر میرسید وایت بِر خیلی راحت با مسائل کنار میاد . قرار بود ژانرشون رمنس و فلاف و همینطور اسمات باشه . از همون لحظه ای که کلمه ی اسمات رو تایپ کرد ، هزاران پوزیشن مختلف جلوی چشمش ظاهر شد اما وایت بِر مخالف اسمات بود چون به عقیده ی اون ، صحنه های اسمات به فلاف نمیخورد اما کیونگسو به شدت پافشاری کرد و بالاخره وایت برِ مجبور شد قبول کنه .
سه روز متوالی توی خونه اش و پشت لپتاپش نشسته بود و باهاش تبادل نظر میکرد . چندتا از فیکشن های وایت بِر رو در اوقات فراغتش خونده بود و فهمیده بود همونقدر که خودش تو نوشتن روابط سکسی ماهره ، خرس سفید هم تو نوشتن احساساتِ لطیف مهارت داره . وقتی بهش فکر میکرد به این نتیجه میرسید که اونا میتونن مکمل همدیگه باشن .
فیکشنشون قطعا فوق العاده از آب درمیومد .
با صدای لپتاپش از فکر در اومد . لیوان موهیتوش رو برداشت و روی صندلی نشست . پیامی که از طرف وایت بِر اومده بود رو خوند و لبخند کوچیکی زد . بنظر میرسید خرس سفید میخواست فیک رو خودش شروع کنه . خب ، به هرحال برای کیونگ فرقی نمیکرد که کی شروع و کی تمومش کنه . مهم این بود قسمت های هیجانی و جذاب داستان برای اون بود .
پیام مثبت و انرژی بخشش رو به همراه ایموجی لبخند ارسال کرد .
موهیتوش رو نصفه روی میز رها کرد و از جاش بلند شد . امشب با عوامل سریال توی کلاب خصوصی کارگردان قرار گذاشته بودن تا به افتخار موفقیتشون جشن کوچیکی بگیرن . در کمدش رو باز کرد و لباس هاش رو از نظر گذروند . دوستاش همیشه با تیپ های تقریبا رسمی میدیدنش پس این بار تصمیم گرفت اسپورت ترین لباس هاش رو انتخاب کنه . تیشرت صورتی رنگش رو داخل شلوار تنگ جینش فرو کرد .
توی آینه ی اتاقش موهاش رو شونه کرد و با برداشتن سوییشرت مشکی و سوییچ ماشینش از خونه بیرون رفت . کلاب دور نبود اما ترجیح داد با ماشین بره .
با ورود به کلاب مارک رو که براش دست تکون میداد ، دید و سمتش رفت ."هی". مارک لبخندی زد ."چطوری ؟". کیونگسو سرش رو تکون داد . "خوب . کسی نیومده ؟". به اطراف نگاه کرد . مارک لیوانشو برداشت ."الان میان."
با دیدن چشمای گردِ کیونگسو که با سوءظن به پشت سرش نگاه میکرد ، سرش رو برگردوند . جونگین روی یکی از صندلی ها نشسته بود و داشت با بارتندر حرف میزد . بنظر نمیرسید مست باشه چون داشت با یکی از کسایی که همه ازش بدشون میومد حرف میزد و میخندید . مارک ، یکی از ران های کیونگسو که زیرمیز بود رو نیشگون گرفت . "حواستو بده اینور .
میدونم ازش خوشت نمیاد ولی سعیتو بکن بهش توجه نکنی".
کیونگ نگاه گیجش رو به مارک داد و زیرلب باشه ای گفت . ولی بعد از اینکه بقیه ی دوستاشون اومدن ، هر از چند گاهی به جونگین که سرگرم حرف زدن بود نگاه میکرد .
به اطراف نگاهی انداخت و وقتی امبر رو دید لبخند بزرگی زد . از دوستاش عذرخواهی کرد و بلند شد . امبر با دیدن کیونگ که به سمتش میرفت ، ذوق زده شد . "کیونگسو !!! اومدی !؟". صداش به حدی بلند بود که تمام افراد داخل بار ، حتی جونگین و اون بارتندر عوضی نگاشون کردن .
کیونگسو مچ امبر رو فشار داد ، لبخند خجالت زده ای به همه زد و مدتی بعد جو به حالت عادی برگشت . امبر دوتا صندلی از جونگین فاصله گرفت ، نشست و کیونگسو هم پشت به جونگین کرد و روی صندلی نشست . "چرا داد میزنی ؟!؟".
دختر تکیلا سفارش داد و به کیونگ لبخند زد ."بیخیال . هیجان زده شدم . دوستات ناراحت نشن اومدی اینور ؟؟؟". و به مارک و بقیه ی عوامل که گرم صحبت بودن اشاره کرد . کیونگ سرشو تکون داد . "نه ". بارتندر با لبخند چندشی لیوان هاشون رو جلوشون گذاشت . امبر پرسید . "خب . خوبی ؟؟؟" . و لیوان کیونگ رو جلوتر کشید . کیونگسو نیم نگاهی به ماده ی توی لیوان کرد . حتی چند جرعه ازش میتونست خیلی راحت و بطور خطرناکی مستش کنه . بخاطر همین بود که همیشه موهیتو سفارش میداد و بقیه بچه مثبت صداش میکردن . اخم کرد ."امبر تو که میدونی من ...".
دختر دستش رو گرفت و دور لیوان گذاشت . "بخور بابا من مواظبتم".
حس میکرد حس میکرد دو تا شاخ شیطانی روی سر امبر رشد کرده و داره از راه به درش میکنه . به سختی موافقت کرد و لیوانو برداشت . امبر خندید و لیواناشون رو بهم دیگه زدن . "بسلامتی من ...". و چشمکی زد .
کیونگسو بعد از اینکه نصف لیوان رو سرکشید ، زمزمه کرد ." نخیرم . بسلامتی من ...". دوتایی خندیدن و شروع کردن به چرت و پرت گفتن .
امبر با دومین لیوان مغزش رو از دست داد و با کیونگ که با همون نصفه لیوان مست شده بود ، به قصد رقصیدن از روی صندلی بلند شدند . موزیک تقریبا بلند بود و درکمال تعجب هیچکس نمیرقصید . کیونگسو بدون توجه به نگاه های خیره ، خودش رو تکون میداد . تیشرتش از شلوارش بیرون زده بود و پایینش یه مقدار چروک شده بود . دوتاشون عرق کرده بودن ، مدام بدن های نرمشون رو حرکت میدادن و مهارت هاشون توی رقصیدن رو به رخ همدیگه میکشیدن .
***
Jongin's P.O.V.
جونگین از جاش بلند شد . چند نفر که نمیشناختشون به اون دو تا احمقِ مست نزدیک شده بودن و جونگین نمیخواست شاهد دستمالی شدنشون باشه . به کیونگسو که چشماش رو بسته بود و سخت داشت کمر و پایین تنه اش رو تکون میداد نزدیک شد .
چندبار صداش زد اما وقتی واکنشی ندید از پشت دستاش رو روی پهلو های کیونگسو گذاشت تا اونو متوجه خودش بکنه . "کیونگسو ".
کیونگ سریع برگشت و با دیدن جونگین خندید . "اوه . کیم فاکونگینِ اعظم ! چه عجب اومدی ! بیا برقصیم". جونگین وقتی کیونگسو دستش رو گرفت از فرصت استفاده کرد و کنترلش رو بدست گرفت . "باید بریم خونه". کیونگسو با چشم هایی که از همیشه درشت تر شده بود ، میدوارانه نگاش کرد . " اونجا هم میرقصیم ؟؟؟".
جونگین نمیفهمید دقیقا چرا کیونگ با این لباسها و این لحن انقدر کیوت شده بود . نفس عمیقی کشید . "آره . اونجاهم میرقصیم". کیونگسو لبخندی رضایت مند زد ."پس بریم".
درست نبود امبر رو همونجا رها میکرد بخاطر همین از در که میرفت بیرون به مارک نشونش داد تا حواسش بهش باشه . کیونگسو مثل یه گربه ی مطیع و البته مست تا ماشینش همراهیش کرد . وقتی توی ماشین نشستن جونگین شیشه ی سمت کیونگسو رو کمی پایین داد تا از حرارت بدنش کم بشه .
YOU ARE READING
🚨 OVERDOSE 🚨
Fanfiction🚀OVERDOSE🚀 Writer : BlueD (@kadi1288) Couple : Kaisoo🏳️🌈 Genre : Romance ♥️ , Smut 💯 , Fluff 🌝 زمان آپ 🖋 : شنبه _ یکشنبه 👨🏻💻 دو آیدل معروف و رقیب, دو کیونگسو و کیم جونگین هیچ وقت باهم نمیسازن و سردن. اما دوتاشون یه راز مشترک دارن: هردو ا...