🚨 OVERDOSE 🚨

Overdose_Chapter3

سلام خوشگلا .
امروز دوتا پارت با هم میزارم .
بوس رو لپاتون ❤
❣
💎
❣
                                 Kyungsoo’s p.o.v.                  

با صدای آلارم گوشیش از خواب بلند شد‌ . خمیازه ی بلندی کشید و عروسک خرس توی بغلش رو گذاشت کنار . چون دوست نداشت دیر برسه خیلی سریع بلند شد و دوش گرفت . برای خودش پنکیک نوتلا درست کرد ، سوار موتورش شد و به سمت لوکیشن رفت . 

طبق چیزیکه صبح پشت چراغ قرمز سرسری از روی فیلمنامه خونده بود ، امروز صحنه ی کیسش با هونگ شیم بازیگر زن مقابلش بود و هیچ ایده ای نداشت میخواد چجوری انجامش بده . تا حالا هیچ بوسه ای نداشت و این یکم نگرانش میکرد .

به صحنه که رسید موتورش رو کنار ماشین تدارکات پارک کرد تا جاش امن باشه و سمت عواملی که داشتن صحنه های بازیگر زن رو میگرفتن رفت . خیلی اروم دستش رو روی شونه ی منشی صحنه گذاشت و باعث شد برگرده و سرش رو تکون بده . "خوبی؟"

کیونگسو لبخند مضطربی زد . "استرس دارم". ابروهای منشی بالا رفت .
"استرس ؟؟؟ برای چی ؟ اتفاقی افتاده ؟". همینکه کیونگ خواست حرف بزنه دستش رو بالا اورد و ادامه داد . "چند دقیقه صبر کن فیلمبرداری تموم بشه بعد صحبت میکنیم". کیونگ لبخندی زد و منتظر شد .

چند دقیقه بعد با "کات" کارگردان عوامل پراکنده شدن و منشی صحنه جلوی کیونگسو ایستاد و کلاهش رو برداشت . "خب ؟ چیشده ؟؟". کیونگ نگاهش رو به اطراف داد و وقتی فهمید کسی حواسش نیست سرش رو به جلو خم کرد و صداشو پایین برد . "مارک ... ام ... امروز صحنه ی بوسه دارم".

و چشمای نگرانشو به منشی دوخت . مارک اروم خندید ."نگو که بخاطر این نگرانی ! پسر مگه تو تا حالا کسی رو نبوسیدی که اینجوری رفتار میکنی ؟!".

بعد از اینکه با دیدن قیافه ی کیونگسو جوابش رو گرفت یکم فکر کرد . "خب ببین ... من از یکی از همکارام شنیدم که به بازیگراش میگفت اگه یه فردِ تمرینی ندارن رو دیوار انجامش بدن . نمیدونم جواب میده یا نه ولی میخوای یبار امتحانش کن". کیونگ به برگه های توی دستش نگاه کرد ."اوم ... باشه ... فکر خوبیه ... ممنون از راهنماییت".

با دیدن لبخندِ مارک تعظیمی کرد و سمت هونگ شیمِ توی سریال رفت ."جیهیون". جیهیون با لیوان قهوه اش که ازش بخار بلند میشد برگشت سمتش و طبق معمول لبخند بزرگی زد . "سلام وون دِئوک ! بله؟".

کیونگ مِن مِن کرد ."فیلمنامه ی امروزو خوندی ؟؟؟". لبخند جیهیون جمع شد . "آره خوندم". و به لیوان قهوه اش خیره شد . کیونگسو لبه ی کلاهشو بالا داد و با چاشنی خجالت حرف زد ."میگم که ‌... تو مشکلی نداری که من ... آم ... یعنی منو تو ... من تو رو ... اِه...". دستپاچه خندید.

جیهیون لبخند کوچیکی زد ."نه مشکلی ندارم کیونگ . انقدر استرس نداشته باش لطفا . منم نگران میکنی". لحظه ای بینشون سکوت ایجاد شد که با لبخند مضطرب کیونگ شکسته شد ."خب ... خوبه ... من دیگه برم . میبینمت ...". به همدیگه لبخند زدن و کیونگسو با حالت دو سمت کانکسش رفت .