خسته و کوفته
بعد از تماشا کردن توایلایت البته برای هزارمین بار کش و قوصی به خودم میدهم 😐😐معمولا بعد از نگاه کردن توایلایت جوگیر میشم 😐
اصن جو میگیرتم اونم چه جوی 😐همانطور که در دنیای خون اشام ها غرق هستم به سمت حال روانه میشوم😐🤘🏻
مادر جان که در حال تماشای تلوزیون میباشد سر را برگردانده و با دخترش روبه رو میشود (چه عجب😐)
چشات کور نشدن از بس تو گوشی بودی مثلاا به قول خودت فیلم میدیدی؟؟
نه 😐🤘🏻
برو چایی درس کن بیار خسته ام الان چایی میچسپه
😐
😐
😐
😐
😐
😐ینی بدبخت تر و بیچاره تر از من ندیدی نه ؟😐
گمشو تا نزدم نکشتمت
اوکی رفتم 🔫😐
فلاسک یا همون فلاکس را برداشته😐 و به سمت کتری اب جوش میروم 🤘🏻😐
اب جوش را به درون فلاسک یا همون فلاکس انتقال میدهم 😐🤘🏻چایی را برداشته و نصف قاشق چای درون فلاسک یا همون فلاکس میریزم 😐🤘🏻
درش را بسته و به حرکت در می ایم به سمت مامان 😐
کنار مادر نشسته و مشغول تماشا کردن فیلمی که مامان داره نگا میکنه میشوم 😐🤘🏻عهههه دختره داره مشروب میخورهه
زهر مار خب بخوره به تو چه
😐
😐
😐
😐
نرفتم بخورم که 😐همانطور که هنوز جوگیر مانده ام 😐🤘🏻
دهن باز کرده و میگویم :میخوام یه اعترافی بکنم😎😐
مادر جان بدون اینکه چشمانش را از تلویزیون بگیرد میگوید
بگو 😐🤘🏻مامان یادته اونروز که رفتیم خونه دیانا اینا کریسمس 2020 بود مثلا میخواستیم عکس بگیریم
خب
اصن هیچوقت اون شبو یادم نمیره چقد گوه خوردیم 😐🤘🏻
دیانا گفت بابام مشروب داره بیارم یه ذره بخوریم ؟؟ما هم که از خدا خواسته گفتیم باشه 😐🤘🏻
بعدش دیانا اوردشون قشنگ نصفشو خودش خورد😐
بعدم داد به فاطمه اونم خیلی خورد 😐
من که خیلی پاک و مثبت و بچه خوبی بودم 😎 دو سه قلب بیشتر نخوردم 😐🤘🏻نارینم که ...فقط انگشتشو زد توش خورد😐
حالا این به کنار ..این حل بود
بوی این لامصبا از توی دهنمون نمیرفت😐🤘🏻دیانا از توی کابینت پونه اورد 😐 گفت بخورین بوش برخ😐
بعدش نرفت 😐🤘🏻
قهوه اورد 😐 نرفت 😐🤘🏻
گل محمدی خشک شده 😐نرفت 😐🤘🏻
چایی 😐 نرفت 😐🤘🏻
گلاب 😐 امتحان نکردیم 😐🤘🏻
خلاصه به هزار زحمت این بو رو ما از تو دهنمون انداختیم بیرون 😐😐
لامصب چه بویی میداد🔫😐
مامان : فقط ... گمشو ...برو ...بیرون
میزنم سقطط میکنم ( قابل توجه دوستان سِقط نه سَقَط😐)اصن همین الان یادم اومد چق درس دارم یا خداا هیچیم که بلد نیستم 🔫😐
مامان جان کتاب کنار مبل را برداشته و به دنبال بنده میدود😐
میگن از اونموقع دیگه دریا دیده نشد 😐🤘🏻 هر چیم خونه رو گشتن ندیدنش 😐🤘🏻 سقط شد رفت 😐🤘🏻
...
شب کریسمس شب پرماجرایی بود پارت بعد ادامه گوه خوریامون تو اون شبه 😐🤘🏻
ووت ؟ اگه خندیدین
YOU ARE READING
My confessions to my mother
Randomاعترافات من به مامانم 😐😂 ..... البته در ۱۰ سال اینده 🔫😐