جیمین همونطور که چشم هاش با دست های کوچولوش مالش میداد به جای خالی کنارش روی تخت که متعلق به تنها عشق زندگیش بود خیره شد با همون پیژامه صورتی رنگ که شورتکش رون های سفید و توپرش به نمایش میذاشت بعد از رفتن به دستشویی از اتاق خارج شد و خسته از پله ها پایین رفت و وارد سالن شد که با صدای ناله,فریاد و التماس های یه مرد روبرو شد مرد به صندلی بسته شده بود و سرتاپاش خونی بود با همون حالت خسته و ژولیده رفت وروی پاهای عشقش نشست بوسه ای به گونش زد و با ترحم به مرد روبروش خیره شد
.....چی شده دارلینگ....نکنه-
همونطور که به مرد خیره بود ادامه داد
نکنه این انگل باعث شده عشق من انقدر عصبانی باشه-
:و با انگشت های کوچولوش روی گونه عشقش میکشید .کوکی لب های جیمین اروم بوسید و گفت
میدونی کیتن تو همیشه منو تحت تاثیر قرار میدی -
هردو کمی مکث کردن و با لبخند به مرد بیچاره خیره شدن
کیتن میخوای تو کار این خیانتکار تموم کنی ؟-
باعث افتخارمه-
تفنگ با سرعت از دست جونگکوک گرفت و به کوک چشمکی زد و سمت مرد رفت. چونش محکم گرفت و مجبورش کرد توی چشم هاش نگاه کنه
هم..همتون...یه مشت لاشخور هستید....بمییرید-
جیمین با چشم های تهی از احساست به صورت مرد خیره شد و پوزخند صداداری زد
مطمئنی اونی که قراره بمیره ماییم؟-
تفنگ محکم روی سر مرد گذاشت و بووم !مقدار کمی خون که روی صورتش ریخته بود با دستمال پاک کرد جونگکوک از پشت بغلش کرد گرمای دست های کوکی دوست داشت همیشه بهش ارامش میداد لبخند عریضی زد و بیشتر خودش به کوک چسبوند و کوک با صدای بم و اروم کنار گوش جیمین زمزمه کرد
آفرین کیتن-
و بوسه ریزی کنار گوشش گذاشت
من میرم دوش بگیرم کوک-
بوسه کوتاهی روی لب های مرد دوست داشتنیش گذاشت و سمت اتاقشون حرکت کرد بعد از صبحانه تصمیم گرفتن با هم به خرید برن و هردو به اصرار کوک به مغازه ای که پر از لباس خواب و وسایل موردعلاقه جونگکوک بود رفتن جونگکوک داشت وسیله هارو نگاه میکرد ولی جیمین سمت لباس خواب ها رفت که یه لباس خواب صورتی رنگ حریر نظر جیمین جلب کرد که باعث شد با شوق سمت کوکی بره و بدون معطلی بازوش بگیر
YOU ARE READING
obsession(kookmin)
Fanfictionجیمین یه بوکسور و یه دانشجوی موفق پرستاریه که چیزی نمونده به مقام قهرمانی برسه ولی درست لحظه ای که فکر میکنه چیزی به رسیدن به خواسته هاش نمونده همه چیز تغییر میکنه و بدون اینکه متوجه بشه وارد یه دنیای سیاه و متفاوت میشه ....... کاپل:کوکمین/جیکوک،نام...