Introduction

402 52 20
                                    

«من هیچوقت نخواستم عاشق بشم، مخصوصن عاشق بهترین دوست برادرم»
_

هری از وقتی یادشه رو لویی تاملینسون کراش داشته

لویی بهترین دوست برادرش،لیامه.اون میدونه هری روش کراش داره و این باعث شده که از اون پسر متنفر بشه.

لویی حس میکرد دنیا داره تموم میشه وقتی فهمید هری قراره با اون و دوستاش به تور بیاد.

ولی تو اون مدت زیاد...

اونا عشق رو پیدا میکنن؟

و چه اتفاقی میوفته اگه دوست هری هم از این داستان خوشش بیاد و واردش بشه؟

احتمالا قلب یک نفر میشکنه ولی کی؟

_________

هی گایززز*-*
خب این یه فنفیک لری و من قراره ترجمش کنم
خودم هنوز کاملش نکردم ولی تا اونجایی که خوندمو خیلی دوست داشتم مطمعنم شماهم خوشتون میاد*-*
پارت اولو چند روز دیگه اپ میکنم لطفا ساپورت کنید بوس
cr:hazxlouforever112

my brother's best mate(l.s persain translation)Where stories live. Discover now