Daddy Byun!

3.2K 405 275
                                    


-تو چه غلطی کردی چانیول؟!!!!

کیونگسو برای بار هزارم با صدای بمش فریاد زد و چانیول توی خودش جمع شد. مشتریهای کافه به میز اونها چشم دوخته بودن و چانیول با انگشت اشارش عینک بزرگش رو بالاتر داد:

-م...من به یه ش...ش...شو...شوگر د...ددی پیام دادم.

-وات د فاکینگ شت چانیول وات د هل مرد! تو اصلا میدونی شوگر ددی یعنی چی؟! اصلا میدونی ددی یعنی چی؟! منظور از ددی همون بابای خودت نیستا!

چانیول با هودی لیمویی رنگ و موهای فری که روی پیشونیش ریخته بود، گونه های سرخ شدش رو به رخ میکشید و با ناخنش پوست کنار انگشتهاش رو جدا میکرد:

-م...میدونم یعنی چی... توی اینترنت دربارش خوندم.

-چشمم روشن! من فکر میکردم وقتی سرتو تا ته توی لپ تاپت کردی، داری کارتون پنگوئن پورورو میبینی! نگو داری درباره [شوگر ددی] تحقیق میکنی!

کلمه شوگر ددی رو با حالت مسخره ای گفت و به کسایی که نگاهشون میکردن اخم کرد. چانیول همینجوریش شبیه یه بستنی موزی درحال اب شدن بود و دیگه نمیخواست بیشتر از این خجالت زدش کنه.

-ب...ببخشید کیونگسو من نمیخواستم ناراحتت کنم. من معذرت میخوام.

-خدای من چانیول! مگه بهت نگفتم که لازم نیست بخاطر هر چیزی عذرخواهی کنی؟ محض رضای گاد تو خودت نزدیک دو متر قدته و پتانسیل ددی شدن داری! بعد میخوای چه غلطی بکنی؟

کیونگسو خودش رو جلوتر کشید تا بقیه صداش رو نشنون. تا همینجاش هم زیادی ابروشون رفته بود:

-طرف چطوریه؟ شبیه اکست کریسه؟! یا اینکه...

کیونگسو فنجون قهوه شو برداشت و یکم ازش خورد تا به داد گلوی خشک شدش برسه.

-حدودا هم قد توعه و ۴۳ سالشه.

گفتن این حرف همانا، پریدن قهوه توی گلوی کیونگسو همانا!!!

-وات د ه...

-لطفا کیونگسویا اینقدر داد نزن، من خودم استرس دارم و تو بدترش میکنی...

چانیول این حرفهارو به زور زد و سرش رو پایین انداخت. دلش نمیخواست کیونگسو رو ناراحت بکنه و درواقع این قرارو با دوستش گذاشته بود تا باهاش حرف بزنه و بهتر بشه.
کیونگسو بهترین و تنها دوستش بود.
کسی که چانیول رو با همون اخلاق لوس و شکننده پذیرفته و دوستش داشت. چانیول پیشش راحت بود و خود واقعیش رو نشون میداد.
زانوهاش رو به هم چسبونده بود و از خجالت نمیتونست سرش رو بالا بیاره.

کیونگسو کمی به خودش اومد و عقب کشید. سعی کرد چهرش رو مسلط نشون بده و اصلا فراموش کرده بود که روحیه چانیول چقدر حساسه. به ارومی دستش رو روی میز جلو برد و انگشتهای بزرگش رو گرفت:

Daddy Byun!Where stories live. Discover now