۱۴

611 138 15
                                    

چشم هاشو چندبار باز وبسته کرد تا دید بهتری نسبت به صحنه ی روبه روش پیدا کنه...

مچ دستش توسط شخص رو به روش احاطه شده بود و با سرعت جیمینُ دنبال خودش به طرفی می کشید...
با سردرد فجیعی که بهش هجوم آورد حصار دستشو آزاد کرد و سرشو توی دستاش گرفت.
جونگکوک با این حرکت جیمین ازحرکت ایستاد.
نگران پرسید:خوبی جیمین شی؟

باچشم هایی که از درد ریز شده بود گفت‌:کوک!

دستشو از مچ دست تا بازوش کشید وروی بازوی جونگکوک متوقف شد:واو!جونگکوکی واقعا عضله های قوی ای داره!
جونگکوک بدون اینکه حرفی بزنه فقط حرکات جیمینُ دنبال می کرد.

_به گمونم اون مَرده بخاطر مشتی که توی فکش خوابوندی تا یه هفته نتونه حتی حرف بزنه‌.
لباشو جلو داد و ادامه داد:هیچوقت بهم نگفتی... اون حرکتارو از کجا یاد گرفتی!

انگشت اشاره اشو سمت جونگکوک گرفت:باید به منم یادبدی...

جیمین مشتشو بالا گرفت و با جدیت ضربه هایی به هوا زد:دارم درست انجامش میدم؟ اینطوری بود؟ آره؟ من دارم حتی از تو هم بهتر انجامش میدم کوک!

جونگکوک لباشو روی هم فشار میداد تا مبادا خنده های خفه اش، از دهنش خارج بشه و جیمینی که با جدیت به شخص خیالی توی ذهنش با دست های کوچولوش ضربه میزدُ عصبانی کنه.

جیمین اینبار یکی از پاشو بلند کرد تا لگدی توی هوا وارد کنه و مهارتشُ به رخ بکشه، امّا بلافاصله زیر پاش خالی شد. در آستانه ی برخورد با زمین بود که بازوهای پرقدرت جونگکوک کمرشو احاطه کرد و مانع برخوردش بازمین شد.

_مواظب باش!

جیمین بلند شروع به خندیدن کرد جوری که چشم هاش بین گونه هاش مخفی شده بود و دهانشو با دستش پوشوند.

پسر کوچکتر با لبخند روی لبش درحالی که با ابروی بالا رفته به جیمین نگاه می کرد گفت :چیه؟

از بین خنده هاش و با لحن آروم و شمرده ای که خودشم متعجب بود ازکجا پیداش شد گفت:از قصد... اینکارو کردم....میدونستم منو میگیری!

لبخند عمیقی روی صورت کوک نقش بسته بود، به نظرش هیونگ مستش بیشتر از هروقت دیگه ای کیوت بنظر می رسید!

با دستی که زیر کمر جیمین بود به سمت بالا کشیدش که باعث شد به حالت قبلشون برگردن‌:بیا بریم هیونگ.

_کجا داریم میریم؟ ماشین من... یجا بود!کجا بود؟

_با ماشین من میریم.

...

از ماشین پیاده شد ودر سمت جیمینُ باز کرد.
دستشُ دور کمر جیمین انداخت و کمکش کرد پیاده بشه.

جیمینُ روی تخت نشوند، کنارپاش زانو زدو مشغول درآوردن کفش هاش شد.

_اوناروهم میاری اینجا؟

𝑯𝒐𝒍𝒅 𝑴𝒆 𝑻𝒊𝒈𝒉𝒕 🤍Where stories live. Discover now