ابزار حکاکی رو با نظم رو میز میچیند و سعی می کرد خودش رو تا اومدن اون پسر که قرار بود مدل جدیدش بشه سر گرم کنه .
با درخواست زیاد تونسته بود اون دختر قبلی رو که فقط ماهرانه اغوا گری بلد بود و کاری جز روی اعصاب بودن نداشت اون رو بندازه بیرون تا بجای گوش دادن به لاس زدن های رو مخ یک نفر واقعا بتونه کار کنه .
آستین هاشو می زنه بالا و بند پیشبندش رو محکم میکنه . خواسته بود که این دفعه یه پسر رو براش بفرستن تا بتونه یه مجسمه ی عالی تحویل کمپانی بده ولی خب خیلی سخت بود که یه پسر با بدن تراشیده و خوش فرم پیدا کنن .
اما کی اهمیت می داد ؟ مهم این بود که دیگه کسی قرار نیست خودشو به پایین تنش بماله ... حتی اگه گرایشش به پسرا باشه .
صدای تقه ی در بهش می فهمونه که مدل جدیدش رسیده پس فقط منتظر بود تا اون پسر بیاد داخل .
در به آرومی باز میشه و پسری که جز یه پیراهن بلند مردونه چیز دیگه ای تنش نبود وارد میشه ...
' سلام ، شما آقای بنگ چان هستین؟ 'چان سرش رو بالا و پایین می کنه و سعی می کنه لبخند بزنه ، ' آره بیا بشین '
به صندلی روبروش اشاره می کنه و پسر با پاهای برهنه اش آروم میره سمتش و خجالت زده روی اون قرار میگیره .
بدنش واقعا خوش تراش بودن و می شد به عنوان یه سوژه ی عالی برای ساختن مجسمه ازش استفاده کرد .
' خب بیا شروع کنیم ' پسر به چان نگاه می کنه و منتظر ادامه ی حرفش می مونه ' می دونی که باید یه ژست بگیری که زیاد خسته نشی و من بتونم به خوبی مجسمه ات رو درست کنم .
تمام مدت سعی می کرد تا به سینه ی لخت و پاهای کشیده ی پسر توجهی نکنه ، اما هم اون بیش از حد زیبا بود هم چان هورمون های گی فعالی داشت .
' عام میشه یکم راهنماییم کنین ؟ ' با چشمای تیله ایش که حاضر بود شرط ببنده از اعماق کهکشان ها خدا اون ها رو براش انتخاب کرده بهش نگاه می کنه .
دوست داشت بهش کمک کنه اما واقعا دلش نمی خواست مرتکب گناه بشه . ' سرت رو ببر سمت عقب و پاهاتو باز کن ' پسر که می شد رنگ به رنگ شدن صورتش رو دید آروم پاهاش رو باز می کنه و پایین پیراهنش رو بین پاهاش قرار میده . سرش رو به عقب می بره و کمی کجش می کنه و دست هاش رو روی صندلی به کنار لگنش تکیه میده .
اون بنگ چان منحرف واقعا داشت سعی می کرد با نگاه هاش اون پسر رو نخوره اما خدای من ، بیش از حد زیبا بود ، ترقوه های برامده اش که برای مارک گذاشتن ساخته شده بودن و پاهای سفید و لاغرش که به مناسب بوسیده شدن بودن همشون چان رو در مقابلش حریص می کرد .
' خیلی عالیه ' قطعا اگه بجای مجسمه سازی نقاشی می کشید می تونست اون رو به عنوان یه الهه ی گناه به تصویر بکشه اما مجسمش قطعا چیزی می شد که قرار توی خونه ی آدمای پول دار قرار بگیره .