Wrong Number KID [Persian Translation]
چی میشه اگه پیتر پارکر بصورت تصادفی به تونی استارک پیام بده؟! بوک متعلق به من نیست من فقط ترجمه میکنم. Credit to : BlackShadow030930
چی میشه اگه پیتر پارکر بصورت تصادفی به تونی استارک پیام بده؟! بوک متعلق به من نیست من فقط ترجمه میکنم. Credit to : BlackShadow030930
And if I could, I'd get you the moon And give it to you And if death was coming for you I'd give my life for you و اگر من میتونستم، ماہ رو برات میاوردم و بھت میدادمش و اگر مرگ داشت بہ سمت تو میومد.. بھت زندگیمو میدادم _________________________________ _میدونی شب بدون ستارہ ھا غمگین میشہ اما بدون ماہ تنھا:)
[completed] "خلا درون" گروه،تونسته بود نوگيتسونه رو از بين ببره. يه ماجراي ديگه هم تموم شده بود. همه چيز به حالت اول برگشت. يعني...تقريبا... استايلز ميتونه به همين سرعت همه چيز رو فراموش كنه؟
خیلی چیزا تو زندگی آدم اتفاق میفتن شاید بد شاید خوب ولی موندنی نیستن بین این اتفاقات یه چیز هیچوقت تغییر نمیکنه دوستات و خانوادت اونا جاودانن... سو، الویز اند فور اور :)
▴⸼ᓚ«¦ཻ ❥𝐌𝐘𝐒𝐓𝐈𝐂 𝐇𝐈𝐋𝐋𝐒 ꪴ❥ꦿ⃭〤ıl🩸[🔪⃤ -چه اتفاقی میوفته اگه، دو تا شهر عجیب یکی بشن؟! 𝘀𝗲𝗮𝘀𝗼𝗻 𝗼𝗻𝗲 :: تموم شده 𝘀𝗲𝗮𝘀𝗼𝗻 𝘁𝘄𝗼 𝗰𝗼𝗺𝗶𝗻𝗴🔜 خلاصه: -استایلز در یک شب درحال رانندگی در جاده ی وسط جنگل هست که با دیدن نور عجیب وسط جاده کنترل خود را از دست میدهد و با یک درخت تصادف میکند. در این...
میتونی هر چقد دلت خواست با اون عوضی که چشاشو روت قفل کرده برقصی، بذار محکم بچسبونت به خودش. میتونی هر چقد دلت خواست به اون یارو که که دستاتو گرفته لبخند بزنی، ولی یادت باشه آخر شب کی میبرت خونه و تو بغل کی میخوابی. پس عزیزم ، آخرین دور این رقص کوفتی رو برا من کنار بذار.
Story by ann2who available on ao3 چی میشد اگه استیو زودتر از اقیانوس نجات داده میشد؟ چی میشد اگه بجای نتاشا، به استیو این ماموریت داده میشد تا وقتیکه تونی داشت به آرومی بخاطر مسمومیت پالادیم میمرد؛ کمکش کنه؟ چی میشد اگه استیو هیچوقت هویت واقعیش رو به تونی نمی گفت تا لحظه ای که اونجرز برای اولین بار با هم یه تیم تشکیل...
(Marvel) (تکمیل شده ) این دنیا پر از آدمای بده ! -چون بد بودن راحت تر از خوب بودنه ؛ بد بودن تورو از هر راهی سریع تر به هدفت میرسونه ! تو چرا بد نیستی ؟ -من خوب نیستم ! نگفتم خوبی ...گفتم بد نیستی این دوتا باهم خیلی فرق دارن
(Hiddlesworth & Evanstan) AU -خلاصه: توماس پسر جوانی است که در مسافرخانهایی کار میکند. او به طور اتفاقی متوجه گنج پنهان اما معروف کاپیتان کید میشود و قصدِ پیدا کردنِ آن را می کند... ماجراجویی توماس از پیوستن او به کشتی ثاندر آغاز میشود... نویسنده: ماهور💜 وضعیت: تکمیل شده✅️ -مقدمه: آذوقه بردارید، بادبانها را بکشید...
🖤Black Love🖤 کاپل:(ثورکی و استاکی) ژانر:عاشقانه،طنز،هیجانی،اسمات ب مقدار کافی ن کم ن زیاد😁 تعداد پارت:نامشخص اپ:هرروز سعی میکنم متفاوت بنویسم
سعی کرد با وجود اون هق هق ها و سکسکه ها باز هم شروع به حرف زدن کنه: متاسفم... من نمی خواستم... نمی خواستم نابودت کنم. نمی خواستم بشکنمت. هیچ وقت هیچ منظوری از حرف هایی که می زدم نداشتم. فقط... فقط میخواستم ازم زده بشی. می خواستم رها کنی. میخواستم بیخیال من بشی و قلبت رو قبل از اینکه مثل من تبدیل به یه سنگ بشه بردار...
🔅مشخصات تعداد بخش: ۳جلد-۱۳بخش شیپ: استاکی، آردیجود ژانر:معمایی، پادآرمانشهر، جنایی 🔅خلاصه: دویست سال از نابودی جهان گذشته و استیو راجرز زمانی دفترچهی مرموزی از پدر خود را پیدا میکند که سه دولت بزرگ جهان برای به دست آوردن آن دست به هرکاری میزنند، دفترچهای که با رمزگشایی آن، راز مهمی از خانوادهاش را کشف میکند...
وجب به وجب این کاخ از دروغ و توهم ساخته شده! مشامت که پر میشه از بوی جاه طلبی و فریب، اونوقته که دیگه چیزی از عشق و احترام نمیمونه. من تمام تلاشم رو کردم. پل هارو سوزوندم و دور قلبم نوار قرمز کشیدم اما... این تو بودی که تصمیم گرفتی قطره قطره قلبم رو پرکنی و تیکههاش رو بهم بچسبونی. شیپ: ثورکی ژانر: فانتزی، حماسی وضعی...
دنیای سایه ها که تمام افسانه ها رو به حقیقت تبدیل کرده و الک با تمام پاکی و معصومیت کسی که تمام سعیش رو میکنه تا از دنیاش در برابر مردم محافظت کنه 😍😍😍😍 سلام خواننده های گل این اولین فن فیکی که توی عمرم نوشتم امیدوارم خوشتون بیاد نظر بدین و وت بزارین دوستون دارم😍😍😍 ------------------
تمام لحظه های فان اونجرز توی این بوک هست. کمیک های کوتاه کمدی فن مید و میم. البته نا گفته نمونه که من همه رو ترجمه و ادیت می کنم تا خوندنشون برای هیچ کس سخت نباشه و همه بتونن از این بوک استفاده مفید ببرن. 😉😙❤♥ درخواست برای هر کاپلی رو قبول می کنم. و عاشق این شیپ ها هستم.... Romanogers💜 Stucky💙 Thorki💚 Ironstran...
استیو هراسون از آسانسور بیرون پرید. تونی: استیو چیزی شده؟ استیو: می دونستی آسانسورت حرف میزنه؟ تونی: به برج اونجرز خوش اومدی پیرمرد... همه چی از اون روز شروع شد. روزی که تمام اعضای اونجرز تصمیم گرفتن بعد از این همه سختی کنار هم توی برج اونجرز زندگی کنن. حالا که با هم همخونه هستن غم ها و شادی هاشون با هم یکی میشه. اون...
لیام:تو منو دوست داری،منو ببین با غم به پسر روبهروش میگه و زین سر پایین افتادش رو بالا میگیره و به پسره شکستهی روبهروش خیره میشه زین:تو فقط توهم زدی،من معذرت میخوام که باهات بد رفتار کردم،ما یک اشتباه بودیم قطره اشکی که از چشماش میافته رو با خشم پاک میکنه دست دراز شدهی زین به سمت دستش رو پس میزنه و با پاره کر ن...
درک و استایلز دو دوست قدیمی و صمیمی که باهم زندگی میکنن پسر بزرگتر همیشه هوای استایلز سر به هوا و شیطون رو داره و پسر کوچیکتر هم فکر میکنه که این فقط یه حس مسئولیت دوستانه اس اما چی میشه اگه حس درک متفاوت تر از اونی باشه که استایلز فکر میکنه؟؟ چه اتفاقی میفته اگه درک تصمیم بگیره عشقی که از اول دوستیشون نسبت به استایلز...
وانشات ها و فن فیک های کوتاه(یک تا سه پارتی) از استرک که به قلم خودمه^^ در همه ی ژانر ها امیدوارم لذت ببرین
-تو رئیس من نیستی ... +چرا هستم؛ هم توتخت هم تومحل کار من رئیستم کیوتی Highest ranking #1 zarry #1 stylik #1 zarrystylik #1 lgbtfiction #1 gayromance #2 romance #16 zaynmalik #4 onedirection
در محضر پادشاه هند 'سرورم از نبرد بین ارتش ما و بریتانی ها چند تن سرباز و زنان درباری به اسارت گرفته شدهاند ،دستور شما چیست؟ ' "زنان دربار انگلیس" در فکر فرو رفت "آنها را به قصر من بیار وزیر ،تا در زمان مناسب از آنها بهره ببریم " 'امر ، امر شماست سرورم '
. . . [ جوری منو ببوس که انگار آخر دنیاست..!] وضعیت: کامل شده
❌complete❌ لویی پسر دوم پادشاه سارای است و مورد حسادت و خشم برادر بزرگترش چه اتفاقی می افتد اگر قدرت حمایت پدرش را از دست بدهد و بی پناه به دره ای پر از گرگ روانه شود ژانر : تخیلی _ رومنس #Larrystylinson #L&H💙💚 ITS A BUTTOM LOUIS FF
عشق؛ واژهی مبهمی که با وجود حفرههای توخالیش خیلی ها با سادگی از کنارش رد میشن، واژهی تلخی که به خاطر مزهی دردآورش خیلی هارو از عرش آسمونها به درههای عمیق پرتاب کرد، واژهی هزارتویی که در عین سادگیش با پیچیدگیهای پیچ در پیچش خیلی هارو توی خودش غرق کرد، واژهی شیرینی که با شیرینی بیش از حدش دیوارهای زندگی خیلی...
مرگ با تو همسفر است رنگی بر جهان نمانده یکی از شما درنگ نخواهید کرد یکی از ما برادرانی از جنس تاریکی راهی به جز مرگ نیست...