Your Warm Hands | Namjin
-چیزی که ما داریم ازش فرار میکنیم، خودمون هستیم! -Namjin story✔ Started: 2019, 15 Feb. Finished: 2020, 28 Mar.
-چیزی که ما داریم ازش فرار میکنیم، خودمون هستیم! -Namjin story✔ Started: 2019, 15 Feb. Finished: 2020, 28 Mar.
یونگی و جین و نامجون اتفاقی توی دل کوه گرفتار میشن و اونجا با پسر جوونی ملاقات میکنن که سرتاسر زندگیش پر از سوپرایزهایی برای اون سه نفر هست. یونگی دقیقا نمیدونست از چه زمانی! اما از یه جایی به بعد جدایی از جیمین برای اون، سخت ترین کار دنیا بود. Couple: yoonmin, namjin Genre: smut, romance, fantasy, mystery, adventure...
جیمین هیچوقت احساساتش رو با بقیه درمیون نزاشته بود - بجاش بد خط اونهارو روی کاغذ کوچکی مینوشت و توی جعبه کفش بنفشی پنهان میکرد. وقتی میفهمه که دیگه نمیتونه احساساتش رو پنهان کنه، بلاخره جرعت فرستادن اونها به معشوقه اش رو پیدا میکنه. دونه دونه تا وقتی که توجه پسر رو جلب کنه. نوشته شده توسط :: @/jinxnina ترجمه شده توسط...
- راستی...امروز یه دست فروش دیدم نزدیک داروخونه! گل میفروخت...میخواستم برات نرگس بخرم اما اون فقط نرگس زرد داشت...گفت فردا حتما برام یک بسته نگه میداره! کاپل : ویکوک ژانر : رمنس ، انگست ، روزمره
قسمت بزرگي از دنياي تهيونگ با رنگ سبز پوشيده شده بود قسمتي كه دركش براي همگان راحت نيست،همون طور كه دنياي پيچيده ي ديگران براي تهيونگ تعريف نشده به نظر مياد : لبخند بزرگ و مستطیلی ای به سیمون دوست داشتنیش زد - میدونی که تو بهترین دوستمی سیمونی !
جیمین، پسر ماهیگیر رویاهایی میبینه. رویاهایی درمورد مردی که اون رو میبوسه درحالی که صدای امواج گوش هاش رو نوازش میدن. ولی چطور ممکنه؟ جیمین که نمیتونه صدای امواج رو بشنوه! _________ یه یونمین سافت و کیوتD:
وضعیت : به پایان رسیده خلاصه : هوسوک پیانیستی که سرباز جنگی ایی که باعث بیخانمان شدنش میشه جانش رو نجات میده و خیلی دیر متوجه حسی به اسم عشق میشه ، حالا باید تصمیم بگیره ! مرگ یا دوباره نواختن؟ کاپل: سپ ، یونسئوک کاپل فرعی: ویکوک ، نامجین ، کوکمین ، ویمین و.... از فن فیکشن حمایت کنید 🕊️
کاپل:Vmin &sope انتقامی که منجر به شیرین ترین عشق میشه. کار اولمه از حمایتتون ممنونم 🤍 اتمام اپ 😢
نامجون هیچ وقت فکر نمیکرد که یه آدم کوچولو توی دیوار اتاقش زندگی کنه. اما وقتی به خاطر اشتباهش اون بند انگشتی بزرگ میشه، باید بهش کمک کنه تا دوباره مثل قبل بشه. برای اونا توی مسیرشون برای عادی کردن شرایط، اتفاقات جالب، بامزه، ناراحت کننده و همینطور رمانتیکی میوفته. یاد گرفتن خوندن و نوشتن، جنگ با زنبورای وحشی (که دشم...
Star Renaissance _ زود باش کتابا رو رد کن بیاد حرفاش باعث شد ابرو های جونگ کوک بیشتر بالا برن _ کدوم کتابا ؟؟ پسر بی توجه به تعجب اون از توی جیبش مقداری پول در آورد دست جونگ کوک رو گرفت گذاشت کف دستش _ زود باش پسر من وقت ندارم جونگ کوک اخماشو تو هم کشید و دست پسره رو پس زد _ هی من نمیدونم راجع به چی حرف میزنی پ...
دستیار رافائل سانتسیوی کبیر بودن، جونگوک جوان رو چند قدم به آرتیست شدن نزدیکتر کرده، اون با پسر لئوناردو داوینچی معاشرت میکنه، و نقاشی تو خونشه، به نظر میاد همه چیز آرومه تا اینکه سر و کلهی یه تاجر شرقی به زندگیش باز میشه، وینسنت کیم، که مخفیانه یک قاتل هم هست، و بیش از حد به جونگوک توجه نشون میده، راز واقعی لبخند...
عشق من؛ وقتی درختهای همیشه سبز، زرد شدند و شاخههای منجمد، شکوفه دادند، بیا و دستم رو بگیر؛ نجاتم بده. صدای من رو میشنوی؟ زمان مرگ پروانهها نزدیکه. عشق من، بهم نگفتی؛ این عشق ما بود که مسمومشون کرد؟ |یونکوک - ویمین| |انگست| BTS YOONKOOK/VMIN FANFICTION copyright © 2020 teara , Yeg
یه پسر به اسم پارک جیمین، با یوزرنیمِ "جیمینی" درباره ی اینکه اصلا تواناییِ خوابیدن نداره (دچار اختلالِ خوابه) یه پستی میذاره. یه پسر دیگه، مین یونگی، با یوزرنیمِ "سوئگمین" پست هارو میبینه و بلافاصله واکنش نشون میده. یونگی جوری عاشقِ خوابیدن بود که انگار اونو مجبور کرده بودن. این دونفر با همدیگه دوست میشن ولی انگار...
شاید یونگی هیچوقت نامه هایی که جیمین براش مینویسه رو نخونه ولی نامه نوشتن تنها کاریه که جیمین میتونه بکنه. شاید چون نامه نوشتن و یادآوری خاطراتشون به جیمین اطمینان خاطر میده...اطمینان خاطر از اینکه یونگی هیونگش فراموشش نمیکنه!
اگه یه روزی همه داستان های عاشقانه ، تخیلی و پایانش غمگین شد . اگه یه زمانی همه شکر های دنیا تلخ شد . اگه یه وقتی همه برد هام باخت بشه . اگه یه ساعتی همه دوست دارما، فقط شد تنفر . تو "بغلم کن" ! بغلم که کنی حالم خوب میشه:) کاپل :کوکوی _یونمین _نامجین _هوپجین(2seok) ژانر: روزمره _ عاشقانه _ درام _ غمگین (پایان خوش) شر...
پارک جیمین چهارده ساله دیوونه ی عکاسی دارکه و موفق میشه با کاراش اسطوره اش مین یونگی رو تحت تاثیر قرار بده و شاگردش بشه توی این راه اون ادمهای جدیدی رو ملاقات میکنه و احساس میکنه خوشحاله ولی این واقعا همه ی اون چیزیه که جیمین قراره باهاش رو به رو بشه؟
یونگی یک روز صبح توی تخت خودش با لباس بیمارستان بیدار میشه و هیچ گذشته ای از خود به خاطر نداره. متوجه میشه که یک هم خونه به اسم جانگ کوک داره که علاقه ای به کمک کردن در به خاطر اوردن گذشته او نداره زیرا...
'یک روز تو هم با نگاهت بهم التماس میکنی که باورت کنم...' 《کامل شده》 کاپل: یونمین، تهکوک، نامجین ژانر: تاریخ معاصر، عاشقانه +اسمات By: Augustida
با حس دستای کسی که صورتشو نوازش میکردن اروم چشماشو باز کرد. اطراف شو از نظر گذروند و چشمش به غریبه ای که کنارش نشسته بود -تو کی هستی...! سعی کرد از رو تخت بلند بشه ولی پاهاشو دستاش محکم به تخت بسته شده بودن! با عجز نالید: -توروخدا باهام کاری نداشته باش +واقعا جیمین؟؟ تو فکر میکنی من بهت صدمه میزنم؟ غریبه دستاش رو...
متاسفم یونگی تو نمی تونی خودتو از شر پارک جیمین خلاص کنی . خوش بگذره! *** نگاه یونگی به لبای جیمین و خورده بیسکوئیتای روش افتاد و بی اختیار با تحسین گفت:(( خوشمزه به نظر میاد .)) جیمین لباشو تو دهنش کشید و به رد شکلات روی لب بالایی یونگی نگاه کرد. _ مال توام . دوتا پسر با نگاه مب...
زندگي هميشه طرف شما نيست نه حتي خانواده اتون يا دوست ها هيچكس،توي اون لحظه نميبينه كه شما داريد از چه چيزي گذر ميكنيد وقتي كه ترس ها بر شما غلبه ميكنند و عشق ميميرد يك قول،ميشكند و خاكستر يك رز همچنان روي زمين باقي مي ماند يك بوسه سهم هر فرد شده اما جدايي نزديك است ....................... كاپل اصلي : يونمين كاپل فرعي...
ابتدا هیچ بود و هیچ، سپس خاموشی و جاوادن و بعد از آن سرزمین متحد.. اتحادی بر علیه عشق. نگاهم به آن طرف میدان افتاد، چشمانش مرا طلب میکرد و لبانش نامم را بر لب میآورد. نگاهم را دزدیدم، به سرزمینم چشم دوختم و بعد از آن به زمین سرد. دیگر چیزی برای از دست دادن نداشتم، از آسمان خون میبارید و میدان بوی خاک خون خورده مید...
کاپل:یونمـین ژانر :رومنس ,تا حدی جنایی ,اسمات ,امپرگ ,هپی اند خلاصه: پارک جیمین... پسریه بیست و چهار ساله... به درخواست خواهرش که میخواد همراه شوهرش به مسافرت بره، برای نگهداری خواهرزاده ش سوجونگ به جزیره ججو که اونا توش زندگی می کنن میره... مین یونگی عموی سوجونگه، یه مرد زورگو...... پولدار... خشن.... ... حرص درآر...
[کامل شده] ساعت ها نیز میتوانند قفل شوند. درست مثل ترسی که درون ساعاتی مشخص قفل شده! و به هیچ عنوان نمیتوان از دستش فرار کرد! کاپل: یونمین ژانر: ترسناک، ماوراطبیعی، عاشقانه
دو تروریست ، مین شوگا و دستیارش کیم تهیونگ یه ماموریت جدید برای ترور پسر پروفسور پارک و تهدید اون میگیرن. این ماموریت برای مین شوگا فوق آسون به نظر میاد و تهیونگ هم باید تو این ماموریت ثابت کنه که بالاخره میتونه یه تروریست حرفه ای باشه. ظاهرا که همه چیز عادیه اما اینبار یه چیزایی قرار نیست درست پیش بره. شوگا جز ادم کش...