Destiny project
Couple:YOONGI & Alanro -از نظر من سرنوشت از چیزی که بهش فکر میکنی،نزدیکتره. اگه سرنوشت بخواد با یکی ملاقات کنی،حتما تو رو کنار اون قرار میده. ژانر:وانشات،عاشقانه،فانتزی،تخیلی،دخترپسری ۱۴۰۲/۱/۹
Couple:YOONGI & Alanro -از نظر من سرنوشت از چیزی که بهش فکر میکنی،نزدیکتره. اگه سرنوشت بخواد با یکی ملاقات کنی،حتما تو رو کنار اون قرار میده. ژانر:وانشات،عاشقانه،فانتزی،تخیلی،دخترپسری ۱۴۰۲/۱/۹
Couple:YEONJUN & YOU یونجون دستش رو بالا آورد و محکم ا/ت رو بغل کرد. -دلم برای بغل کردنت تنگ شده بود. ا/ت سرش رو بلند کرد و با یونجون چشم تو چشم شد. چشمهای یونجون از خوشحالی برق میزد. یونجون سرش رو خم کرد و لبهاش رو روی لبهای ا/ت گذاشت. ژانر:وانشات،عاشقانه،تراژدی،دخترپسری ۱۴۰۲/۱/۱۴
Couple:FELIX & YOU هر روز به پاتوقشون میرفت و روی نیمکت،تنهایی مینشست. هر روز بهش پیام میداد،ولی همهی اونها بی جواب بود. داشت پیامهایی که برای فلیکس فرستاده بود رو چک میکرد. فلیکس بدون اینکه بگه برای چی میره،رفته بود و ا/ت رو توی بی خبری گذاشته بود. ژانر:وانشات،عاشقانه،فانتزی،دخترپسری ۱۴۰۲/۲/۲۵
Couple:CHANYEOL &YOU مردم،اون خونه ی توی کوهستان رو نفرین شده میدونستن. شایعه های زیادی وجود داشت،که هر کسی به اون خونه نقل مکان میکرد،اهالی اون خونه به طرز مشکوکی ناپدید میشدن. چند قرن پیش،مردم از خونه های اطراف اونجا نقل مکان کرده بودن و با فاصله خیلی زیاد خونه های جدید بنا کردن. الان پایین اون کوهستان،شهر کوچیکی س...
بغلم کن... جوری که هیچوقت فراموش نکنم.. مثل روز اول.. مثل حس روز اولت... بغلم کن... همین حالا.. جوری که مطمئن شم دوباره کنارمی!
+ سکس دوس داری؟ اصلا چیز دور از ذهنی نبود از اون نگاهاش فهمیدم ک همچنین چیزی میپرسه جواب دادم: - به آدمش بستگی داره. ✈︎-----------------☁︎ • Name: Red Kiss • Gener: smut, romance • Couple: Jeun Jungkook & Mary [Holywood Queen] • Writer: Cloudy ✍︎---------------☕︎
-پرنسس چرا جیغ میزنی؟بگو ببینم! ...باید با تک تک سلولات دردی که من بهت میدمو حسش کنی...:) Smut‼️
⇊قسمتــی از فیک شاید بتونی قیدشو بزنی ولی چشم دیدنشو با کس دیگه ای هم نداری... بدترین حالتشم اینجاس که حالش بده و نیستی بغلش کنی؛ اونوقته که مجبوری یه گوشه وایستی و نگاه کنی چجوری یه نفر دیگه کنارشه و داره دقیقا جوری نوازشش میکنه که تو آرزوش رو داشتی. ╾━─━─━─━°•֎•°━─━─━─━ ⇊خلاصــه فیک ֎فیک دارای فصل اول است֎ در ادا...
با حس دستای کسی که صورتشو نوازش میکردن اروم چشماشو باز کرد. اطراف شو از نظر گذروند و چشمش به غریبه ای که کنارش نشسته بود -تو کی هستی...! سعی کرد از رو تخت بلند بشه ولی پاهاشو دستاش محکم به تخت بسته شده بودن! با عجز نالید: -توروخدا باهام کاری نداشته باش +واقعا جیمین؟؟ تو فکر میکنی من بهت صدمه میزنم؟ غریبه دستاش رو...
تهیونگ هیچوقت حاضر به بستن دهن جونگکوک نبود از دردی که میکشید تغذیه میکرد و لذت میبرد پس دلیلی برای بستن دهنش نمیدید دوست داشت ذره ذره خورد شدن جسم نحیف زیرشو با چشمای خودش ببینه و با گوش های خودش بشنوه عیبی نداشت اگه جونگکوک ازش نافرمانی میکرد اتفاقا خوشحالم میشد از اینکه بعدش قرار بود از اون بچهی سرتق انتقام...
«چشماتـو ببند. چیزی که میبینی، بهشتِ منه.» + ولی تاریکی تنها چیزیه که میبینم. - آفرین. خودشه! ◈یـه شوهوآی هجده ساله، پس از اخراج شدن از دبیرستانش، به واسطهی نامهای عجیب، سر از آکادمیای در اعماق جنگلی دور افتاده و تاریک درمی آورد: آکادمی سایهها. همه چیز زیادی ساده به نظر میرسد، تا آنکه یک شب شوهوآ بالاخره مهمتر...
#multishot #boyxgirl #KTH الکساندر، شاهدخت لجبازیه که هیچ جبهه ی اشرافی نداره. اما زندگیش با دیدن شاهزاده کیم از کره عوض میشه. شاهزاده ای که اول با هویتی دروغی به قلبش پا بزاره. وضعیت تکمیل یافته ✓
|تکمیل شده| سعی کن دوباره دستت رو بلند کنی تا دیگه انگشتت هم به اون دوست دختر کوچولوت نخوره... این یه تهدید توخالی نبود، کیم تهیونگ میتونست حرفهاش رو عملی کنه! جئون جونگکوک از اینکه شاهد تهدید شدن یکی از معشوقههای چاپلوسش توسط اون پسر تازه وارد بود نهایت لذت رو میبرد. این داستان درباره کیم تهیونگه، کسی که مرکز توجه...
افسر جوونی که با جذبش با ی نگاه تن همه رو به لرزه در میاره... اما از ی نفر کینه ی قدیمی به دل داره و تا انتقامش رو نگیره، آروم نمیگیره... و چی میشه اگه اون ی نفر کیم تهیونگ رئیس بزرگترین مافیای کره باشه؟ ∆ ∆ ∆ قسمتی از فیک: ناگهان پسر رو به دیوار چسباند و پایین تنه اش را به آرامی به پایین تنه ی پسر کوبید.. پسر با این...
[زندگی توی ساعتشنی] "اون گرگ سیاه کیه؟" "جفتِ جیمین." "جفت جیمین؟ و تواینجا ایستادی و هیچ کاری نمیکنی؟" یونگی با عصبانیت جواب داد:"چیکار میتونم بکنم وقتی کشش گرگش به سمت جفتشه؟ فکر کردی برام آسونه که جیمین با چشمهای ملتمس بهم نگاه میکنه اما نمیتونه جلوی قدم هاش که به سمت اون میرن رو بگیره؟ آره ما عاشق همیم ولی عشق کا...
#Phototeaser #Fic خلاصه: جئون جونگکوک نویسنده ی مشهوری که رمان دومش به اسم DARCY خیلی مشهور میشه. کتاب در مورد شخصیتی به نام DARCY هست که چندساله عاشقه پسریه. مدتی بعد از منتشر شدن رمان، کوک هر روز که بلند میشه کنار تختش کاغذ کوچیکی پیدا میکنه که محتواش، جمله هایی هستن که شخصیت دارسی توی کتاب به پسری که دوستش داشت می...
وانشات و سناریو از بلکپینک🍷 ژانر و کاپل ها متفاوته پس مطمئن بشید هر پارت و چک میکنید:) من دنبال پایان شاد نیستم دنبال حقیقتم تو دنبال چی هستی؟
وضعیت : کامل شده خلاصه:یه نامزدی اجباری برای دوتا دختر از طرف خانواده هاشون که منجر به اشنایی این دونفر و همخونه شدنشون میشه و اتفاقات بینشون رخ میده و ... بخونید شاید دوستش داشته باشین به هرچیزی یه شانس برای نشون دادن خودش بدین *پایان یافته*
دستمو گرفتم سمتش و داد زدم +من برمیگردم قول میدم... با چشای اشکیش خیره شد بهم و دستشو آروم تکون داد و بعد دیگه ندیدمش...
جیمین قبلا توی زندگیش تصمیم گرفته که خونوادهاش رو به خاطر پول ول کنه! حالا برگشته تا همه چیز رو درست کنه،ولی خونوادهاش نمیدونن که جیمین ۱۲ سال پیش چرا ولشون کرده.... ******************************* جیمین با شنیدن صدای گریه جیهون،میخواست مثل وقتهایی که جیهون روی زمین میافتاد و گریه میکرد،اشکهاش رو پاک کنه و بغلش ک...
[Completed] "ژاکتت رو بهم قرض بده!" لیسا با نام مستعار "آلیس" معروفترین نویسنده مانهوا با محتوی "گیرللاو"عه اما کسی نمیدونه توی زندگی واقعی و به دور از لپتاپش، هر روز به دنبال یه بهانه میگرده تا به زندگی خودش پایان نده. ژانر: فنفیکشن-رمانس-فلاف کاپل: جنلیسا، لیسرین
جنی درست همون قسمتی که گفت لمس نکنه رو با سر انگشت هاش لمس کرد. به ثانیه نکشید نفس کشیدنش تغییر کرد، قفسه سینهاش بالا و پایین میشد و تند تند نفس میکشید... چشمهاش رو روی هم گذاشت و لب تر کرد: -چرا اینکار رو میکنی؟ به قدری محکم لبه های وان رو نگه داشته بود که رگ های دستش برجسته شدن و سر انگشت هاش به سفید تغییر رن...
و آخرین صدایی که به گوش رسید متعلق به پیرزنی بود که گفت: سرنوشت همیشه کار خودش رو میکنه و شما دوتا وقتی کنار هم قرار بگیرید مرگ خیلی ها رو رقم میزنید پس هرگز حتی یک قدم هم به سمت این مرد بر ندار... ↝ʙᴏʏ×ɢɪʀʟ ↝ɢᴇɴʀᴇ: ᴅʀᴀᴍᴀ, ᴍʏꜱᴛᴇʀʏ, ꜱᴍᴜᴛ, ᴏᴍᴇɢᴀᴠᴇʀꜱᴇ #full ↜وضعیت: پایان یافته ⭒2021/06/05 ⟬ #ᴋ ⟭
ژانر : عاشقانه ، طنز ، هیجانی ، معمایی "تموم این مدت فکر میکردم این منم که دارم بقیه رو بازی میدم، غافل از اینکه خودم داشتم این وسط بازی داده می شدم!" " این بازی رو من به خواست خودم شروع نکردم ! ولی مطمئنا به خواست خودم تمومش می کنم ! " به دنیای اتفاقات غیر قابل پیش بینی خوش اومدید ☘︎ "وضعیت : پایان یافته" چنل تلگرام...
کمکت میکنم حس خوب رو به قلبت هدیه بدی^-^💜 •میخوای بنگتن رو بیبی تصور کنی؟ فیک درستی رو انتخاب کردی، توی این فیک کلی اتفاقات کیوت قراره بیوفته که حسابی سافت و بامزهس. ♡خلاصهی فیک♡ جیمین نگاهی به بوم انداخت و سرش رو جلو برد و دم گوش نامجون هیونگ پرسید: "نونا تو شکمش بیبی کاشته؟" نامجون با تعجب گفت:"چی؟" جین جلو ا...
جونگکوک با عصبانیت و چشمای قرمز به سمت هیون رفت +جونگکوک مست کردی -درش بیار +جونگکوک خواهش میکنم داری میترسونیم جونگکوک اینبار فریادی کشید -درش بیار هرزه اشک از چشمای هیون سرازیر شد جونگکوک خیلی براش ترسناک بود ژانر:مافیایی،اسمات،بی دی اسم،درام،دختر پسری کارکتر:جونگکوک،مایا داستان در حال ویرایشه قبلا اسم کرکتر د...
◉ نام فن فیک: #زندگی_ادامه_دارد ◉ ژانر: مدرسه ای_معمایی_عاشقانه_درام • ◉ خلاصه: وقتی چیزی اذیتمون میکنه دو نوع واکنش داریم،کسایی که میجنگن...کسایی که فرار میکنن... توی زندگی کدومو باید انتخاب کنیم تا کمتر صدمه ببینیم؟شخصیت های این فیک همچین داستانی دارن... هر کدومو انتخاب کنن،به هر حال زندگی ادامه داره... • | #Life_G...
دستشو کنار سرم قرار داد و دست دیگش رو تکیه گاه دیوار کرد و من کامل توی حصارش گیر افتاده بودم. بهم نزدیک شد و کنار گوشم زمزمه کرد ـــ چطور دختر یک مافیای بزرگ خوناشام...بو و طعم خونش انقدر شیرینه؟! پوزخندی زد ـــ فکر نمی کردم یک دورگه باشی، ولی زیادم بد نشد در واقع من از پیدا کردن یک منبع غذای جدید خوشحال میشم! #دخت...