Select All
  • OBSESSED "KOOKV" (completed)
    726K 89.1K 77

    تهیونگِ دانشجو نمیدونست زندگی ساده و بی دردسرش به وسیله‌ی رئیس مافیای نیویورک به تاریک‌ترین سمت و سوی ممکن کشیده میشه. از همون شبی که بهترین دوستش جلوی چشماش به قتل میرسه. ژانر: عاشقانه، درام، مافیایی، اسمات کاپل: کوکوی تلگرام نویسنده: taekooki_lvee

    Mature
  • Deadlock [KookV]
    173K 23.1K 23

    «من متوجهم که مشکل از کجاست؛ شماها زیادی جدی هستید. یه چهره‌ی به ظاهر باهوش، صرفا نشون‌ دهنده‌ی هوش نیست آقایون‌. تمام کارهای ابلهانه‌ی دنیا، با همین حالتِ چهره انجام میشه. لبخند بزنید آقای محترم. لبخند!» •.☁️Title: Deadlock •.☁️Status: Completed •.☁️Couple: KookV •.☁️Rating: NC-17 •.☁️Tags: Age difference, Unequal r...

    Completed   Mature
  • 𝑰𝒏 𝑻𝒉𝒆 𝑩𝒍𝒖𝒆 𝑪𝒐𝒍𝒐𝒓 𝑶𝒇 𝒀𝒐𝒖𝒓 𝑺𝒐𝒖𝒍
    1.5K 275 14

    🥊 فیکشن: به رنگِ آبیِ روحت 🥊 ژانر: عاشقانه، اسمات، انگست، روانشناسی، ورزشی، بوکس 🥊 کاپل: ویکوک، ناممین 🥊 نویسنده: روشنا 🥊 برشـــی از داســـتان : تهیونگ کمی فکر کرد "برات سخته؟" جونگکوک رویِ پاهایِ تِه جاگیر شد و رویِ لب‌های بازموندش بازدمشُ رها کرد : "دوست داشتن؟" تهیونگ قاشقش رو برداشت و با نوکش روی کاسه‌ی س...

    Mature
  • Kill me softly
    5.2K 720 15

    _قول میدم هرگز بهت آسیب نزنم. سئول همیشه شهر خطرناکی بود. پر از گنگ مافیا، قاتل‌ سریالی و مجرم و... ولی بعد از چند سال تنها دو گنگ مافیایی سازماندهی‌شده باقی موندن. "مالگون پی" و "گومون" که رقبای سرسخت و فوق‌العاده خطرناک همدیگه بودن و رویای نابودی دیگری رو داشتن. البته که همینطوره. کی دوست نداره به دنیا حکومت کنه؟...

  • The forest of the moon goddess
    1.8K 470 14

    هفت مرد و هفت سرنوشت گره خورده، جنگلی با ساکنین غیر عادی و قصری با ساکنین پر از رمز و راز های پنهان شده! درد و زخم به جا مانده از گذشته و احساسات سردرگم کننده ی حال! آخر این راه به کجا خواهد رسید؟ بازنده‌ی بازی سرنوشت عشق و محبت خواهد بود یا ترس و نفرت؟ "من می بخشمت مین یونگی!" جنگل الهه‌ی ماه 🌙 امیدوارم ازش لذت ببری...

  • [new birth]
    15.3K 2.8K 23

    "مين يونگي" يك اديب و نويسنده ي سرشناس كه تمام عمرش رو صرف سفر و نوشتن كرده؛ و " پارك جيمن" يك رقصنده ي خيابوني كه تنها داراييش از دنيا يك اتاق اجاره اي و استعداد خداداديش توي رقصه؛ چه چيزي اين دو نفر، كه از دو دنياي متفاوت و علايق متفاوتن رو سر راه هم قرار ميده؟ سرنوشت؟ يا ققط يك شرطبندي ساده..؟ و چه اتفاقي ميوفته، ا...

  • 𝐍𝐚𝐤𝐞𝐝 𝐀𝐧𝐠𝐞𝐥
    44.7K 4.7K 34

    زمان! کلمه ای که توی دنیای پرنس گرگینه ها ، جئون جونگکوک، نقطه ضعف بود. اون پسر با زیباترین سیما و مدهوش کننده ترین صدا ، کسی که همه الفاها و حتی امگا ها دنبالش بودن ، با زمان زندگیش رو تغییر داد! چه اتفاقی میفته اگر کیم تهیونگ ، پسر زمردی ، کسی که توی یکی از دنج ترین گلفروشی های سئول کار میکنه ، همراه نقطه ضعف جونگکو...

    Completed  
  • Dwarf
    6.1K 1K 8

    همه چیز عالی بود. تا وقتی که دوست مخترع تهیونگ، یعنی جیمین، یک اختراع جدید کرد و اون رو روی تهیونگ امتحان کرد. درسته که جیمین نتونست تهیونگ رو به حالت اولش برگردونه؛ اما این باعث شد جونگ‌کوک از خجالت تهیونگ حسابی در بیاد. و خب، چی می‌شد اگه تهیونگ از دوستش درخواست می‌کرد که یه معجون عجیب‌ و غریب هم برای جونگ‌کوک درست...

    Completed  
  • Let Me Touch Your Voice | Vkook, Sope
    146K 21.8K 36

    〴︎Summary ৲︎ زندگی کردن بدون یکی از حس‌هایی که به روزهات آهنگ می‌بخشید کارِ راحتی نبود، اما جئون جونگوک نیمی از زندگیش رو به همین مِنوال گذرونده بود؛ پسری که با وجود نشنیدن هیچ صدایی، روحِ یک خواننده‌ی دلشکسته رو درک می‌کرد. با این وجود، چقدر باید می‌گذشت تا تهیونگی که برعکس اون موهبتِ داشتن تموم حس‌هاش رو داشت، دردها...

    Completed  
  • Destruction
    34.4K 5.7K 29

    جونکگوک پسری که پدر و مادرش رو توی سن کم از دست داده و کیم تهیونگ دو رگه ی وحشیه که قرن هاست داره زندگی میکنه! به مدت یکسال تهیونگ رو داخل جنگل طلسم میکنن و اون رو زیر سنگا دفن میکنن. اردویی که مدرسه برای کلاس جونکگوک برگزار میکنه دقیقا اون جنگلیه که تهیونگ توش طلسم شده. و مشکل اینجاست چرا جونکگوک بی حواسی میکنه و بد...

    Completed  
  • 𝑴𝒚 𝑰𝒅𝒐𝒍 | 𝑽𝒌𝒐𝒐𝒌
    40.9K 1.5K 20

    ☆ ووت و کامنت هنگام خواندن فیک فراموش نشه☆ Name: My idol Main couple: Vkook Genres: Smut Angst Drama BDSM Romance Story by sheri Telegram channel: Everythingaboutbtss Up Time: Full +18 [پارت ها طولانی هستند] ❌این داستان دارای صحنه ی خشن می‌باشد پس اگر روحیه ی شکننده ای دارید لطفا این بوک رو شروع نکنید❌ "-مگه میش...

    Completed  
  • Atonement / تاوان
    15.4K 2K 40

    _ میگن عشق اول مهمه، ولی بیشتر که آدم فکر میکنه می‌بینه از اون مهم‌تر عشق دومه... عشق دوم وقتی میاد که برای اولین بار قلب آدم شکسته، نفس آدم گرفته شده، امید آدم از بین رفته و آدم فهمیده همه‌ی عشق‌ها تا ابد نمیمونن... حالا فاصله کمی بیشتر نگه داشته میشه... همیشه آدم کمی مواظب‌تره... حالا باورها کمی بیشتر زمان میبرن...

  • 𝗡𝗔𝗭 | نآز
    106K 16.4K 23

    "تو دزد توت فرنگی های باغ بابابزرگمی؟" ابروش رو با شیطنت بالا انداخت و جوری که انگار هیچ اهمیتی به حضور الفای‌ کله فندقی نمی‌ده توت فرنگی نشسته رو بین دندون هاش گیر انداخت: "قراره دعوام کنی؟ " "آره!" "پس نه، من دزدی که عصر ها بعد از مدرسه میاد و به باغ بابابزرگت‌ حمله می کنه نیستم. مطمئن باش." توی اون لحظه جونگ‌ک...

    Completed  
  • 🕯 Dazhyar | VKOOK
    48K 7K 26

    ꒰.• #AU ⏤⏤⏤⏤⏤⏤⏤⏤ جونگكوك مكانيك ٢٦ ساله اي كه بايد براي عمل پيوند خواهرش از خلبان كيم تهيونگ كه به تازگي همسرش مرگ مغزي اعلام شده ، رضايت بگيره... ↳Couple: Vkook ↳Gener: Drama / Romance / Smut / Slice of Life روزهاي اپ : يكشنبه ها ساعت 7 عصر

  • A Second Chance
    49.2K 3.9K 34

    همه چی دقیقا همون موقعی به هم میریزه که حس میکنی دیگه بهتر از این نمیشه ..! . ᴍᴀɪɴ ᴄᴏᴜᴘʟᴇ : ᴠᴋᴏᴏᴋ - ᴋᴏᴏᴋᴠ ɢᴇɴʀᴇ : ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ - sᴍᴜᴛ - ᴀɴɢsᴛ

    Completed  
  • 🕯Sweet Blood🕯[Kookv]
    24.6K 2.3K 9

    《خونِ شیرین🕯》 این داستانی تخیلیه که توش موجوداتی انسان نما با بال های سیاه یا سفید بر طبق نژادشون نسبت به انسان های معمولی ژن با ارزش تری دارند...این موجودات علاوه بر قدرت پرواز کردن قدرت مبارزه ی همزمان با هزار انسان رو دارن و به همین دلیل هیچ انسانی جرئت نداره با همچین ابر انسان هایی درگیر بشن... دو نژاد از این موج...

  • the window of life
    199K 23K 42

    ″من مریضتم تهیونگ″ ″مهم نیست″ ″اسم من تو لیست مریضای روانیه″ ″اهمیتی نمیدم...″ ″دوست داشتن من گناهه...″ ″پس در این صورت من یه گناهکار به حساب میام″ کاپل اصلی : کوکوی کاپل های فرعی : یونمین؛نامجین ژانر : عاشقانه، روانشناسی، تیمارستانی، درام، اسمات

  • strange
    31.8K 3.4K 16

    دکتر جئون در حالی که در یکی از مهمونی های رییسش از نوشیدنیش لذت میبره با صدای شلیک با پیکر خونی مواجه میشه و در کلنجار بین قلب و عقلش قلب لعنتیش پیروز میشه و اشتباهی رو مرتکب میشه که هیچ راه برگشتی براش نیست... *صدای منو میشنوی؟ *اسمت چیه؟ - ت.. هی.. و. نگ.. وضعیت درحال اپ کاپل ها : اصلی : ویکوک فرعی : یونمین

  • 3 AM - VKOOK
    2.7K 415 5

    ▪️Name : 3 Am ( detachment ) ▪️Writer : Rednight ▪️Genre : Mysterious , romance ▪️Couple : Vkook ▪️Character : Taehyung, Jungkook از هم گسیخته، عور ترین افکار اوست. سرگذشت پزشک جوان و سرانجام عشقش! --------------------------- + انقدر میخوامت که حتی به خیالتم راضیم! ‼️ - بجز کاراکترهای آشنا، تمامی اسامی و شخصیت ه...

    Completed  
  • °• I'm HeRoiNe •° || VKOOK
    29.6K 5K 28

    [𝘾𝙤𝙢𝙥𝙡𝙚𝙩𝙚𝙙] من هروئینم، همسر جئون جونگکوک اون یه کارآگاهه ولی، اون کشته شد... به دست تو، کیم تهیونگ! ◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆◇◆ -ایده ات چیه باس؟ تهیونگ نفس عمیقی کشید -اگر جونگ کوک یه کارآگاه بوده و قرار بوده راجب من و آشپزخونه های من اطلاعات جمع کنه کنه؛ قطعا یکی رو می فرستاد توی خونه که اون هروئینه! پس تما...

    Completed   Mature
  • Victor 🦢
    8.4K 1K 17

    ویکتور، داستان عاشقانه‌ای بین پزشکی معروف و دانشجوی مجسمه سازی. جدال عشق و نفرت. پرنسی دو رگه، که به دلایل مشکلات خانوادگی از زادگاه خودش انگلیس به کره مهاجرت می‌کنه. داستانی سراسر عشق و محبت... نام: ویکتور ژانر: پزشکی، رمنس، انگست، اسمات کاپل اصلی: ویکوک کاپل فرعی: یونمین

  • 𝑴𝑼𝑺𝑯𝑹𝑶𝑶𝑴 𝑻𝑯𝑬𝑰𝑭
    32.8K 4.4K 6

    [COMPLETED] -پس هرزه هارو میاری اینجا به فاک میدی؟ با تموم شدن حرفش از پشت یقش کشیده شد و محکم به دیوار چسبید. با چشمای ترسیده به تهیونگ که پوزخند به لب بهش نزدیک میشد نگاه کرد. -اینکه بهم اعتماد نداری بده بیبی. نوک زبون گرمش رو بیرون آورد و روی فلز نازک کنار لب جونگکوک کشید: « اما همونطور که قبلا گفتم حاضرم هربار...

    Completed  
  • She//girlxgirl (persian)
    22.7K 3K 120

    یه داستان [/عاشقانه/] کوتاه. "اون خورشید بود و من ماه بودم. نکته اینجا بود که خورشید خیلی زیاد عاشق ماه بود, پس اون هرشب مرد تا بزاره اون نفس بکشه." [اولین کتاب از مجموعه "sad"] نوشته ی calumisnotasian@

    Completed  
  • In Your Eyes
    158K 11.1K 45

    دستای تام نقطه به نقطه بدنمو لمس میکرد، نگاهی به لباسام که پایین تخت افتاده بودن انداختم و چشمام اشکی شدن،دستاشو گرفتم و گفتم: بس کن، من لزبینم!

  • My Ciggarate(Lgbt)
    50.8K 4.5K 35

    -هرکسی تو زندگیش سیگار داره +من ندارم -چرا داری،سیگار چیزیه ک معتادشی،یه ادم،یه صدا،یه عطر یا یه عروسک شاید...ب هر حال،سیگار تو زندگی هر کسی هست،یه وقتایی بعد یه مدت میفهمی سیگارت چیه،مثلا وقتی عاشق میشی...خب سیگار من خود سیگاره! +میشه دیگه سیگار نکشی؟ -نمیتونم.چون سیگارمه! +جی...شاید من بتونم سیگارت بشم... -تو؟ نمید...

  • GALOCHER
    27.3K 3.5K 5

    💋اون شب توی مهمونی بزرگ سالانه که تمام سلبریتی‌های کره حضور داشتن همه چیز آروم بود. همه چیز جز قلبِ جئون جونگکوک، خواننده‌ی محبوبِ سولو که برای دیدن آیدل و کراش چند ساله‌اش کیم تهیونگ، بی‌قرار بود.💋 . . . وضعیت: فول شده 🍷part of part🍷 جونگکوک نگاه خیره تهیونگ به پایین تنه‌اش رو غافل‌گیر کرد. - چیز جذابی چشمتون رو...

    Completed  
  • '~To see without my eyes~'
    2.2K 337 7

    〰️〰️〰️🀄️〰️〰️〰️ To see without my eyes 〰️〰️〰️🀄️〰️〰️〰️ ▪️ Main Couple: #VKOOK . #KOOKV ▪️Genre: Romance. Dram. Angst. Smut ▪️Translat ▪️Up: .... ( Season 2 : keep the water warm) •°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•°•° #To_See_Without_My_Eyes #BTS #VKOOK #KOOKV #Gay #love #love_is_love #namjin#yonminho...

  • sunflower
    1.4K 310 5

    جونگکوک به خاطر بیماری خفیف تنفسی که داشت، به گفته‌ی دکتر موندن تو شهر بین دودِ ترافیک‌های طاقت فرسا براش نوعی سم تلقی می‌شد. حالا بعد از مدتی که به یکی از روستاهای نزدیک به سئول نقل مکان کرده بودن، جونگکوک از پدرش قول گرفته بود که بتونه یه باغ کوچیک پشت خونه براش درست کنه! فکر نمی‌کرد پدرش به این سرعت قولش رو عملی کن...

  • SOLDIERS HAVE HEARTS
    4.3K 508 8

    + زندگی یک سرباز برپایه سه اصله . اسلحه ، قدرت و سکس ! جنگ برای پسرای ناز نیست . ارتش مرد میخواد ! مردایی بی احساس ، تماما منطقی و جنگنجو . اینجا جایی برای مهربونی نداریم . _ اما .. س͟ر͟ب͟ا͟ز͟ ͟ه͟ا͟ ͟ه͟م͟ ͟ق͟ل͟ب͟ ͟د͟ا͟ر͟ن . +قلب های بیمار ؟ cp : vkook / kookv / yoonmin / namjin gn : Mystery, Smut, NSFW, BDSM, Sadism...

    Mature
  • Cactus
    1.8K 370 14

    Writer: @PARISASPA Main Couple: VKOOK Sub Couple: Sope Genre: Slice Of Life, Romance, Smut قسمتی از داستان: _ تا تو باشی، تنهایی معنی نداره لبخندی زد و چتری‌های بلند پسر که پیشونیش رو پوشونده بودن، کنار زد. باید یادآوری میکرد که فقط چند ماه کوتاه اینجاست و وابسته‌ش نشه؟ اما نمیخواست اون رو فعلا بیشتر تحت فشار بذاره؛ پ...