Hidden Light [Z,M]
کمی مکث کرد و دوباره ادامه داد:«وقتی فهمیدم هیدن لایت یه پادشاه جدید داره، اوه اون لحظهی خوبی نبود. اصلا نبود. ولی الان اعتراف میکنم لیاقتش رو داری.» «ممنون. ولی معلومه این همهی حرفت نبود.» مرد قدمی به سوی او برداشت:«نه نبود. اصلش اینه. تا وقتی که میتونی از پادشاهیت لذت ببر. چون فلیم قرار نیست یه جا بشینه.» زین دست...