*<هزارتو>*
جیمین:میدونی معلممون استعفا داده؟ برگشتم سمتش. یونگی:چرا؟ جیمین:باید از آپات بپرسی. با بیاد اوردن اتفاقات ديروز دستمو به پیشونیم کوبوندم . یونگی:اخراجش کردن؟ جیمین: نه. ولی دیگه جرات نداشت با پسر یکی از ماهر ترین مافیا های جهان در بیفته. اداشو دراوردم. یونگی:ولی من اصلا نمیتونم مثل آپا باشم. جیمین:تو دیوونه ای یونگ...