📣خلاصه: تهیونگ چیزهای زیادی از دانشکده‌ی حقوق یاد گرفته بود. ۹۹٪ از آموخته‌هاش، اون رو به جایگاه فعلی‌اش رسونده بودن و به یکی از جوون‌ترین و برجسته‌ترین وکیل‌های حال حاضر کشور تبدیلش کرده بودن. شاید از خودتون بپرسید که پس اون ۱٪ باقی‌مونده چی میشه... خب، اون ۱٪، پنج‌سال پیش، بعد از کات کردن با دوست‌پسر سابقش از بی...
کیسه‌ای پر از تیله، روایت داستان پسری نوجوان به نام جونگکوک، که برای فرار از دست سربازهای آلمانی از پاریس غرق در جنگ به دل رشته کوه‌های آلپ میزنه، اما بی خبر از اینکه پا روی دم شیر گذاشته و فیلد مارشال آلمانی، بی‌رحم تر از این حرف ها‌ست... Name: A Bag Of Marbles - جمعه‌ها Couple: Vkook | Namjin Gener: Tragedy - Cla...
*** درحالی که معشوقه فرازمینیش رو با تمام وجود به اغوش کشیده بود و میبوسیدش، ناگهانی ازش فاصله گرفت و دستهاشو دو سمت صورت شکسته اش قرار داد. +چه اتفاقی برات افتاده...چرا انگار صد سال از وقتی جدامون کردن میگذره؟ اینبار نوبت ژنرال وودال چیِ فراری بود که سرش رو به عقب بفرسته تا مبادا اشکهاش صورت مردونه اش رو خیس کنن. -بی...
داستان درباره پسریه که شهرت بدی داره و همین شهرت بد باعث شده یکی از سهامدارهای بزرگترین شرکت تجارت الماس بهش جذب بشه و اونو برای خودش بخواد. و البته که تهیونگ هرچیو بخواد؛ به دستش میاره!
داستان درباره پسریه که حاصل آزمایش های عجیب غریب انسانهاست و فقط میخواد از زندگی عجیبش خلاص بشه اما با کسی اشنا میشه که حاضره برای زنده موندنش جون بده..♡
(*داستان از فیلم The old guard*) مین یونگی مبارز قدیمی ایه که سالها زندگی کرده و نمیتونه بمیره. اون تیم نامیرای خودشو تشکیل میده و برای محافظت از بشریت دست به هرکاری میزنه تا وقتی که ینفر تلاش میکنه قدرت الهی نامیرا بودن رو از بدن اون و افرادش استخراج کنه...
به فصل دوم فن فیکشن GOLD خوش اومدین! بعد از منتشر کردن فن فیکشن گلد من نظرات جالبی دریافت کردم و تشویق شدم برای نوشتن ادامه این ماجرا.. درواقع گلد از اول هم قرار بود طولانی تر و پر محتوا تر باشه اما به یکسری دلایل موضوعاتی ازش حذف شدن حالا با فصل دوم گلد ؛ با نام دایموند در خدمت شما هستم مخلص شما اس اچ.اس:/ مروری بر ا...
الفا و امگا با هم ازدواج کرده بودن و عاشقانه همدیگه رو میپرستیدن همه چیز بر طبق روال عادی پیش میرفت تا وقتی که یک روز صبح وقتی توی بغل هم بیدار شدن حال امگای زیبا بهم خورد الفا با ترس امگاشو توی بغلش گرفت و پشتش رو نوازش کرد ولی وقتی امگا شروع کرد به بالا اوردن چیزای کمی که توی معدش بود ترسید و بعد از بیست دقیقه باهم...
[پایان یافته] چی میشه اگر جونگکوک بفهمه رستورانی که سر‌آشپز مورد علاقه‌اش توش کار میکنه، دنبال یک گارسون میگرده؟ ژانر: عاشقانه، کمدی کاپل: ویکوک نویسنده: 🐿️ این فیک‌چت در چنل ویکوک چایلد کاملاً آپ شده و اگه خواستید می‌تونید از اونجا هم بخونیدش @Vkookchild9597
مـــوهیـتو! تی. کیم، نویسنده‌ی معروف داستان‌های کلیشه‌ای نوجوانان بود. پس از اتفاقی، یکی از کتاب‌هاش ازش عصبانی میشه و اون رو به داخل خودش تبعید میکنه و نویسنده به مدتی نامعلوم داخل کلیشه‌ای ترین کتاب خودش، موهیتو، گیر میکنه. ──────⊹⊱✫⊰⊹────── ژانر:کمدی، ایو، فانتزی، امگاورس. کاپل:کوکوی.
در جنگ جهانی دوم ارتش نازی ها به رهبری هیتلر؛ دست به جنایت نسل کشی یهودی ها زدن. در این بین فرمانده نازی ای وجود داره که بین تیر و قرمزی مخمل گونه خون، عاشق و دلباخته یک سرباز یهودی شده...
جانگکوک کوچیکترین پسر رئیس باند خلافکار سئول که برعکس جایگاهش پسری معصوم و ساده ست که برای تولدش برده ای وحشی و خطرناک کادو میگیره برده ای که نه کسی می‌دونه کیه و نه می‌دونه اسم واقعیش چیه فقط میون تاریکی وجودش و چشم های ترسناکش یه لقب براش وجود داره فاکس... ● نام فیک ~> روباه ○ ژانر ~> اسمات ،مافیا، bdsm ● نویسنده...
دستور ساده و واضح بود. جونگکوک قرار بود فقط پاش رو روی اون پدال لعنتی فشار بده و ماشینی که حامل جانشین کمپانی YK گروپ بود رو زیر بگیره. یه تصادف بزن در روی تمیز، کاری که قرار بود بابتش پول خوبی توی حسابش بشینه. اما پسر درست یک متریِ ماشین لوکس مشکی رنگ، به خودش اومد. "مواظب سایه‌های مرگی که اطرافت می‌چرخن باش، همشون...
کامل شده:) کابوس‌هایی که هر شب از خواب می‌پراندنش، صبح‌ها با بدنی کبود و زخمی از خواب بیدار می‌شد. روان‌پزشک کاری از پیش نبرد بود، و رمال هم فقط اوضاع را بد تر کرد. اما آنچه نمی‌دانست این بود که اون هیولای درون کابوس‌هاش، نه توهم بود و نه خیال... کوکوی
داستان ازدواج اجباری با کاپیتان خشن سردی که کل رابطه فکر خودش و محموله های قاچاق موادش میگرده همسرش کیم تهیونگ به شدت ناسازگار تخسه این وسط کاپیتان بی عصاب ما میخواد رامش کنه اما خبر نداره تهیونگ .... اند کاپل ها : چانهون . کوکوی . یونمین. هونهان. نامجین باقیش خودتون بخونید حاوی صحنه های فول اسمات و خشن سادیمسمی اگه...
گاهی فرار از تاریکی ، تاریکی عمیق تری به دنبال داره. نخ سرنوشت بی اجازه اونها در هم تنیده شده بود تا زندگی رو رغم بزنه که با بوی غم و سیاهی خون خو گرفته. پسر بیست ساله ای که در تقلای زنده موندن با افرادی اشنا میشه که ادعای عجیبی راجبش دارن و گرفتن دستهایی که به سمت اون دراز شدن اون رو با گذشته راز آلودش رو به رو میکنه...
آلفاها همیشه نژاد برتر بودن. این یه اصل بود. همه این رو می‌دونستن. اما اگه این جایگاه همیشگی توسط یه نژاد دیگه تکون بخوره دنیا چه شکلی میشه؟ ♟ • فیکشن : #Supreme ♟ • کاپل‌ها : چانبک.ویکوک.کایسو ♟ • ژانر: امگاورس. درام. رمنس ♟ • محدودیت سنی : 🔞 ♟ • نویسنده : @SilverBunny 🐰
|کامل شده| جونگکوک، مرد خشنیه که تمام طول زندگیش فقط توی خطر بوده اما چی میشه اگه یه پسر ظریف که دقیقا نقطه مقابل زندگیه پر از خطرشه یهو سرو کلش پیدا بشه؟ "-وقتی گفتم مال منی شوخی نکردم آبی! +ولی مال تو بودن ترسناکه! -بهتره بهش عادت کنی!" 𝐍𝐚𝐦𝐞: 𝐏𝐮𝐩𝐩𝐞𝐭𝐞𝐞𝐫 𝐆𝐞𝐧𝐫𝐞:𝐟𝐚𝐤𝐞 𝐜𝐡𝐚𝐭,𝐟𝐥𝐮𝐟,𝐬𝐦𝐮𝐭,𝐫𝐨...
جونگکوک همیشه میدونست که نمیتونه و نباید با پسرداییش، تهیونگ همراه بشه اما انگار که از کودکی توی یه قرارداد بدون بازگشت خودش رو پیدا کرده بود، چون شده بود تنها کسی که از تهیونگ نمیترسید و همین موضوع اون رو برای پسربزرگتر دوست‌داشتنی میکرد. هر چند که هزینه‌ی دوست‌داشتنی بودن برای پسر تبدیل شدنش به پاک‌کن جنایات یه جنا...
Name : Summer Rain Type : Multi Shot Genres : Romance / Fluff / Omegavers / Horror / Smut Couple : KookV Writer : Parisa Summary : زمانی که رفته رفته صبر و ضعف جای خودش رو به بی تحملی و قدرت داد، تصمیم گرفت تا شهرش رو برای مدت نامشخصی که حدس میزد تا آخرین لحظه ی زندگیش باشه، ترک کنه و حالا هم زندگی ای رو در وسط جزیره...
-'𝐥𝐚𝐧𝐝 𝐨𝐟 𝐬𝐤𝐲'- | -'سرزمین آسمان '- جیمین الهه خورشید امگای پسری از جنس پاکی و نور در دنیای رنگارنگ خودش زندگی می کنه که به ناگاه وارد سرزمینی سیاه و سپید میشه سرزمینی به سیاهی شب های بدون ماه و به سپیدی برف زمستان ... Gang: اسمات، امگاورس،فانتزی ،هیجان انگیز،تریسام ویمینکوک ؛ نامجین؛ چانبک
تو میخواستی بمیری و من نجاتت دادم پس...از امشب به بعد زندگی تو مال منه! این مثل روز روشنه که من کی هستم جئون...جونگ کوک!
«باید برسه روزی که دنیا تاریک نباشه! که نوری به رنگ‌ها جون بده، خورشیدی به پروانه اسیر زمین بتابه تا بال‌هاش رو باز کنه و زیبایی خودش رو ببینه. باید برسه روزی که قلب من نه از سر اجبار بلکه به امید زندگی در هوای تو بتپه. عشق؟ علاقه؟ امید؟ دل‌بستگی؟ تو یک حس نابی که کلمات هنوز نتونستند توصیفش کنند...» ... ... ... ~بر ا...
[امید من] جونگ کوک فقط میخواست داخل اتاق کار هیونگش رو بگرده... نمیدونست قراره وارد وبتون مشهور مای هوپ بشه که هوسوک هیونگش نویسنده اش بود و از قضا امگاورس بود. اون یه بُعد دیگه بود؟؟ Couple:VKOOK 🍫 وضعیت: پایان یافته.
دو تا دوست صمیمی. ممکنه یکیشون رو اون یکی کراش داشته باشه؟ آخرش چی قراره بشه؟ start: 1402/1/3 finish: 1402/1/31 داستان ورسه و تاپ و باتم نداره. امیدوارم تایم خالیتون رو باهاش پر کنید.(ایموجی قلب)
_ولی عروسک تو هنوز جواب اعتراف منو ندادی قبول میکنی بشم صاحب قلب و تنت؟ +فکر میکنی اگر قبول نکرده بودم اجازه میدادم تنمو به فاک بدی؟ ______________ جونگ کوک پسر 21ساله ای که بخاطر نداشتن خانواده مجبور به کار کردن از سن کم شد و یروز وقتی داخل یه بار معروف استخدام میشه از شانس بدش روز اول کاریش به رئیس بزرگ مافیای کره ک...
| عمارت پارسونز | _ موش کوچولو، زبونت بنده اومده؟ ───── Couple: Vkook Genres: Dark Romance/Psychological Thriller/Mystery/Horror/suspense Translated by "Grey" داستان فیکشن الهام گرفته شده از کتاب Haunting Adeline
Selenophile🌗 Couple : kookv, yoonmin Genre : omegaverse,werewolf,angst, fantasy, smut,romance - گاهی حس می‌کنم کسی دوستم نداره. - دوست داشتن من برات کافی نیست؟ - اما تو که عاشقم نیستی. _ آره ؛ اما ترجیح میدم کنار من آسمون چشمات بارونی باشه تا یکی دیگه خندهاتو ببینه.
