Select All
  • 作るAmnesia🗽
    299 60 1

    One-shot: AMNESIA Couple: SEKAI Gener: Dramatic - Angest - Romance Written by Natalia ‌ ‌ ‌ « تو برو.. منم اومدنت رو فراموش میکنم! » ‌‌‌

    Completed  
  • [ Minefields ] ongoing
    407 149 12

    " خطرناک‌تر از میدون مینی که باید برای رسیدنِ به تو پشت سر می‌ذاشتم، چشم‌های تو بود. چشم‌های تو من رو مجبور می‌کرد برای تو هر کاری بکنم، حتی اگر پا گذاشتن روی مین باشه. نگاهت رو ازم بگیری زمین می‌خورم؛ بذار تا آخرِ این نمایش خونین تماشام کنن. " کاپل: سکای ( سهون تاپ ) ژانر: رومنس، درام، اسمات. روزهای آپ در واتپد: شنبه...

    Mature
  • Before The Sunset | Complete
    923 250 6

    هشدار: مولتی‌شات حاوی اسمات سنگین و امگاورسه، ممکنه محتوا باب میل همه نباشه پس لطفا با میل و اختیار خودتون شروع به خوندن کنید. " هرچقدر می‌خوای تلاش کن لونا، اما اون امگا مال منه و مال من هم می‌مونه. دیر یا زود مارکش می‌کنم و نه تو و نه حتی الهه‌ی ماه نمی‌تونه ازم بگیرتش. " کاپل: سکای ( سهون تاپ ) ژانر: فانتزی، امگاو...

    Completed   Mature
  • Creep
    469 159 6

    _به اطرافت نگاه کن، فقط ما دو نفر اینجاییم، بدنت رو‌جوری که قلبت میگه رها کن، وقتی حرکاتت رو عمیق‌تر می‌کنی، نفسهات داغ میشن و به آرومی پخش میشه، وقتی سرعتت رو بالا می‌بری، حسش می‌کنی نه؟! لرزش رو حسش میکنی، پس امشب رو رو دنبال کن عزیز من، این آزادی رو حس کن سهون! _تو آزادی منی کای! ♤Couple: Sekai, Chanbaek ♡Genre: Dr...

  • 𝐦𝐨𝐭𝐨𝐫𝐜𝐲𝐜𝐥𝐢𝐬𝐭 🏍
    689 155 5

    ✍🏼خلاصه: پس از مرگ پدرش مدیریت شرکت به کای واگذار شد.کای برای حفظ جایگاهش باید سهامدار ها رو راضی نگه داره.چی میشه اگه یک معجزه تو زندگیش اتفاق بیوفته؟! ایا کای این معجزه رو قبول میکنه؟! 𝐂𝐨𝐮𝐩𝐥𝐞:𝐒𝐞𝐤𝐚𝐢 𝐆𝐚𝐫𝐧𝐞𝐫:𝐒𝐦𝐮𝐭, 𝐫𝐨𝐦𝐚𝐧𝐜𝐞

  • hedilla's oneshots
    2.2K 241 7

    وانشات های هدیلا رو توی این بوک بخونید. کم کم به جمع داستان هاش اضافه میشه. میتونید وانشات هایی با هر سه کاپل سکای- کایهون- سکایهون رو پیدا کنید. چنل آپ:@SeKaiWorldx

    Completed   Mature
  • A lost dream.Full Part
    2.2K 399 35

    Full part کاپل: سکای + کایهون +چانبک خلاصه ای از داستان: _این ۲۸ امین نیمه شبی هست که اینور دنیا ،شب رو صبح نمیکنم ،در واقع بهتره بگیم شب رو تا صبح فکر میکنم و غصه های ناتمومم در حال زاد و ولد با سرعت سرسام آوری هستن.... ____ _شما به مربی تکواندو نیازی ندارید ؟!!؟ ____ _مگه نشنیدی کمپانی معروفه و آیدل ها هم دونه درشت...

  • ❝ Resurrection ❞
    162 31 1

    ─رســــتاخیــــز─ " دانشمندی مجنون و طماع دستگاهی ساخت به نام Warn؛ دستگاهی که به خیالِ خام خودش تایتان‌هایی خواهد ساخت تحت فرمان مغزِ بی‌همتایش. اما افسوس که سرنوشت هیچگاه بر وفق مراد نخواهد بود؛ انسان‌ها به موجوداتی تبدیل شدند خونخوار که همین هیولاها قاتلِ جانِ دانشمند نابغه شدند. پس از این رستاخیزِ بزرگ تنها تعدادی...

  • Dance With The Moon🌙
    8.1K 2.1K 24

    ~🌧Author : Janan ~🌧Couple : Sekai, Chankai ~🌧Genre : Romance, Fantasy ~ "دفترچه خاطرات عزیزم! اینجا همه چیز عالی پیش میره.هوا دیگه بهتر از این نمیشه و بوی یاس ها از همه جا به مشام میرسه.حتی چند روز پیش تونستم یه رنگین کمون ببینم. سهون بیشتر از قبل میخنده و حتی لپ هاش هم نرم تر از قبل شده. گرگینه ها دیگه این اطراف...

    Completed  
  • My Chocolate Wolf🍫
    18.6K 3K 24

    🍫گرگ شکلاتی من🍫 کاپل ها: کایهون،چانبک فرعی: کریسهو، لیکانگ ژانر: گرگینه ای، طنز، اسمات، امپرگ فصل اول: کامل شده ✍🏼 خلاصه: { سهون بی خبر از همه جا پا تو جنگلی میزاره که سرنوشتش انتظارشو میکشه و یه گرگ شکلاتی، ناجی زندگیش میشه.. ناخواسته وارد قلمرویی مخفی میشه و شکل جدیدی از زندگی رو تجربه میکنه. رازهای قدیمی با...

    Completed  
  • Dark Destiny [FULL]
    877 135 2

    نام:سرنوشت تلخ کاپل:سکای ژانر: انگست، سداند نویسنده:هیلدا ******************* دلم خیلی برای خودم میسوزه... خنده داره،نه؟!...معلومه خنده داره...اونم خیلی...منی که ترحم برام تنفر به حساب میومد حالا خودم برای خودم دل میسوزونم... چقدر بدبخت شدم... چه بلایی سرم آوردی... یجوری زمینم زدی که هنوز پا در هوا موندم... بی انگیزه...

    Completed  
  • No one writes to the doctor
    407 96 2

    |کسی برای دکتر نامه نمی‌نویسد| |سکای| |رومنس، انگست | دکتر کیم فکر می کرد به دلتنگی برای همسر سربازش عادت کرده اما هنوز هم بعد از شش ماه ، نامه های سهون رو می بوسید و توی تخت سرباز بدقول ، گریه می کرد. سهون گفته بود با اولین برف به خونه بر می گرده ، اما حالا بندهای دل جونگین پاره شده بودن و نمی تونست سرباز گم گشته اش...

    Completed   Mature
  • 𝔽𝕠𝕣𝕖𝕧𝕖𝕣
    71.2K 13.8K 37

    ℕ𝕒𝕞𝕖 ๛ 𝔽𝕠𝕣𝕖𝕧𝕖𝕣ᶜᵒᵐᵖˡᵉᵗᵉ ℂ𝕠𝕦𝕡𝕝𝕖 ๛ 𝕤𝕖𝕜𝕒𝕚⚣︎ 𝔾𝕖𝕟𝕣𝕖 ๛ 𝕠𝕞𝕖𝕘𝕒𝕧𝕖𝕣𝕤𝕖 , 𝕤𝕞𝕦𝕥 , 𝕞𝕡𝕣𝕖𝕘 𝔸𝕦𝕥𝕙𝕠𝕣 ๛ 𝕞𝕖𝕣𝕝𝕚𝕟 --------- اوه سهون پسر مورد علاقه ی پدرو مادرش روز قبل از رسیدن به مقام ریاست شرکت بخاطر مستی با یه امگای ناشناس میخوابه و این رسیدن به اون مقامو به خطر میندازه..‌. به خص...

    Completed  
  • Chew Toy
    5.7K 529 1

    کیم کای یه امگای خوردنی خوشمزه برای اوه سهون ، آلفای هات ..!! ♧ژانر: الفاامگاورس ، اسمات ♤کاپل: سکای Translate from justbemine9-

    Completed  
  • Tacenda
    690 164 3

    «کامل شده» یکدیگر رو از زندگی هم پاک‌ کردند. انگار که پیش‌بینی کرده بودند همیشه وسوسه‌ی بهم برگشتن رو دارند، تمام راه‌های ارتباط رو بریدند. نه آدرسی، نه شماره‌ای و نه حتی یک ایمیل، اون‌ها طوری از هم بریدند که که انگار هیچ‌وقت تو زندگی همدیگه وجود نداشتند.‌ سهون‌ و جونگینی که در نهایت، بعد از سه سال رابطه‌ی جدیِ احساسی...

    Completed  
  • Just For You2
    1.2K 254 14

    دستش رو محکم کوبید به قفسه سینه سهون و گفت : ➖ همش بخاطر عشق نحس شده من و توعه که همه تو دردسر افتادن میفهمی؟ بخاطر عشق مون ... این عشق و عاشقی از اولش هم اشتباه بود! وگرنه این همه تو دردسر نمی افتادیم! من بخاطر پاهای تو وارد این دنیای کوفتی نمی شدم... چان و بک با هم آشنا نمی شدن! تو دزیده نمی شدی... ما بخاطرت نمی اوم...

    Mature
  • ○ نردبان اکسو با سکای ○
    950 242 1

    این اصلاً تقصیر سهون نبود که جونگین بدشانس بود... اماً جونگین تصمیم گرفت اگه یک نفر این وسط هست که باید بخاطر بدبیاری اون تنبیه بشه اوه سهونه... دوست پسر بد ذاتش که از خداش بود جونگین تو هر بازی ای ببازه و تنبیه بشه.  Exo Ladder With Sekai سکای ریل لایف، فلاف، اسمات  نویسنده: دارسی

  • [•The real Murderer•]
    445 68 1

    |•وانشات•| |•قاتلِ واقعی•| کاپل: سکای ژانر: گرگینه‌ای، عاشقانه، امگاورس، اسمات ******** برشی از داستان: جونگین که موقعیت رو مناسب می‌دید، خیلی نرم دستش رو سمت پوتینش برد و خنجر رو بیرون کشید و بعد همه‌چیز خیلی سریع پیش رفت. عقب‌کشیدن جونگین... گیج‌شدن سهون... فرو رفتن تیغه‌ی تیز خنجر توی قفسه‌ی سینه‌ی آلفا... پاشی...

    Completed  
  • last sin of lust
    3.1K 791 13

    نام : آخرین گناه شهوت کاپل ها : سکای ، چانبک ژانر : فانتزی ، رمنس ، اسمات ، امپرگ نویسنده : Leon خلاصه: همه با دیدن نوزادی لبخند می‌زنند و برای به آغوش کشیدن آن نوزاد دستهایشان را باز میکنند. ولی اوضاع برای نوزاد حرومزاده ای که پیشگو سرنوشت تاریک و شومی برایش دیده فرق می‌کند. دیگر دستهایی برای به آغوش کشیدن آن نوزا...

  • ᴏɴᴇ ꜱʜᴏᴛ ˢᵉᵏᵃⁱ
    9.5K 1.2K 5

    ᶜᵒᵘᵖˡᵉ ˢᵉᵏᵃⁱ ᵍᵉⁿʳᵉ ˢᵐᵘᵗ،ᵈᵃᵈᵈʸ ᵏⁱⁿᵏ ________________ Choco honey Baer -متوجه‌ای من یک دختر 6 ساله دارم جونگ؟ +پس چطوره یک پسر 18 ساله هم داشته‌ باشی. ________________ a photo by you پیراهن مشکی رنگش در تضاد با پوست سفیدش خود نمایی می‌کرد و طوری که انگشت های استخونی اش دوربین رو بین خودشون گرفته بودند به کای کمک کرد که...

    Mature
  • 𝑆𝑎𝑓𝑒 𝐻𝑜𝑚𝑒 ᵒⁿᵉˢʰᵒᵗ
    1.5K 251 1

    ~وانشات •عنوان | خانه ی امن •کاپل | سکای •ژانر | رُمنس، دراما، اسمات •نویسنده | haratahug/هارا می‌بوسمت در رویا؛ می‌بینمت در رویا؛ من را نگاه کن! منِ همیشه در یادت؛ منِ همیشه نیازمندت؛ نیاز تو از مردمک چشمانم پیداست! مرا پیدا کن در هم‌آغوشی چشم‌هایمان، در نفس‌های بهم گره خورده‌مان، و تنی که از وطنش دور افتاده... _تی...

    Completed   Mature
  • ȶɦɛ օȶɦɛʀ ֆɨɖɛ օʄ ȶɦɛ ƈօɨռ🎭
    39.6K 8.4K 33

    📚 عنوان: #آن_روی_سکه 🎭 #Completed 👬 کاپل‌ها: سکای، چانبک 🔍 ژانر: انگست، ددی‌کینک، خشن، رُمنس، سوپرنچرال، اسمات ✒ بازنویسی: تـــدی 🐻 ✍🏼 خلاصه: درد و شکنجه بده، ولی اینکه ندونی به کدامین گناه داری تنبیه میشی بدتره. فراموشی بده، ولی اینکه دوست و دشمنت قابل شناسایی نباشه بدتره. چه حسی داره وقتی حتی اختیار جسمتم ندار...

    Completed   Mature
  • ƈօʍɛȶ🌠 [oneshot ]
    391 119 1

    به برآورده شدن آرزوها، توسط ستاره دنباله‌دار اعتقاد داری؟ اگه همین الان یه ستاره دنباله‌دار تو آسمون ببینی چه آرزویی می کنی؟ عنوان: #ستاره_ دنباله‌دار کاپل: سکای ژانر: درام، انگست نویسنده: تـــدی 🐻

    Completed  
  • ~•HURT•~{Persian Ver./completed}
    64.2K 10.4K 29

    سهون پرستار منزوی و گوشه گیر بعد از خیانت عشقش چانیول با بهترین دوستش بکهیون ، تن به ازدواج اجباری با جونگینی میده که قراره 8 امین سالگرد رابطه اش با کیونگسو رو جشن بگیره. ازدواج اجباری با کسی که به مدت 8 سال عاشق دوست پسرش بوده و هنوز هم هست میتونه پایان خوشی داشته باشه؟ یا سرنوشت سهون اینطور رقم خورده که همیشه عذاب...

  • Born In Auschwitz
    15.6K 4.2K 13

    "و نه عزیزِ من، نه. من سی و هشت سال پیش در آلمان متولد نشدم. من توی بغل هیچ پرستاری و در هیچ خونه‌ی اعیانی‌ای به دنیا نیومدم. محل تولد من همینجاست، این اردوگاه نفرین شده، اینجایی که تو دست‌های لرزانت رو دورم می‌پیچی... و بهم این توانایی رو میدی که با دیدنت، هر لحظه و هر ثانیه، بمیرم و یک‌بارِ دیگه متولد بشم..." [KAIHU...

    Completed  
  • 𝓝𝓮𝓮𝓭[ᴼⁿᵉˢʰᵒᵗ]
    294 75 1

    |نیاز| |رومنس، انگست | |سکای| |وانشات| +عشق نمیتونه برات نون و آب بشه جونگین... عشق نمیتونه پول بشه بیاد سر سفره و توی جیب صاحب خونه... عشق؟؟؟ من حتی نمیتونم نیازهای جنسی و عاطفی تورو برآورده کنم چه برسه به نیازهای مالی و بقیه چیزها... عشق یه آدم فلج به چه دردت میخوره وقتی نمیتونه حتی باهات سکس داشته باشه؟

    Completed   Mature
  • YOU [don't own me] (SeKai)
    780 212 6

    "من برای زنده نگه داشتن تو از روی جنازه همه رد می شدم ولی تو...جون منو گرفتی که اون ها رو زنده نگه داری." Couple: SeKai - ChanLix

  • Wolves Never Cry
    3.1K 462 5

    ● نام: گرگ ها گریه نمیکنند ● ژانر: امگاورس، فانتزی، خشن، ازدواج اجباری، امپرگ، اسمات ● کاپل: سهون. جونگین. چانیول. بکهیون. (کاپل ها در روند داستان مشخص میشن) ● : -: من هیچ وقت گریه نکرده بودم.. چون بابا همیشه میگفت گرگ ها، هیچ وقت گریه نمی کنن. اونا شکار میکنن. وقتی مامان مرد گریه نکردم، وقتی بابا رفت، گریه نکردم.. ق...

  • Rᴇᴘʟᴀᴄᴇᴍᴇɴᴛ🎨Sᴇᴋᴀɪ🎨جایگـزین-Full
    10K 1.8K 8

    ‌‍ 💠̶C̶̶ᴏ̶̶ᴜ̶̶ᴘ̶̶ʟ̶̶ᴇ̶̶s̶ : ‌sᴇᴋᴀɪ🔹ʜᴜɴʜᴀɴ🔹ᴋʀɪsʜᴀɴ 💠̶G̶̶ᴇ̶̶ɴ̶̶ʀ̶̶ᴇ̶̶ ̶: ʀᴏᴍᴀɴᴄᴇ🔸ᴅʀᴀᴍ🔸ᴀɴɢsᴛ 📜یک سال تمام بوسیدمش تا راضی شد باهام بخوابه. من گی نبودم اما عاشق اون شده بودم. 1سال بهم فرصت داد تا پشیمون بشم اما حس من به اون خیلی عمیق تر از این بود که بخوام برای چندثانیه درد، بیخیالش بشم. اون مجسمه ی سنگی و بی روح...

    Completed   Mature
  • I'm not virgin ⛓️⚖️
    34.6K 8.6K 48

    I'm not virgin ⛓️⚖️من باکره نیستم کاپل: کایهون، چانبک، شیچول، کریسهو ژانر: امگاورس، انگست، درام، اسمات خلاصه: از وقتی به سنی رسید که تونست تفاوت آلفا و امگا رو بفهمه، تو سرش کوبیدن که یه امگا حق نداره با کس دیگه ای به جز الفاش باشه. از ماهیت جنسیش متنفر بود... از جامعه ای که توش به دنیا اومده و بزرگ شده بود متنفر بود...