♤ Pyramids♤ {Z.M}{L.S}
مصر همه چی از مصر شروع میشه اما کجا به پایان میرسه ؟ شاید جایی عجیب حداقل عجیب تر از مصر
مصر همه چی از مصر شروع میشه اما کجا به پایان میرسه ؟ شاید جایی عجیب حداقل عجیب تر از مصر
تو به من محکومی زین مالیک.. محکوم به اینکه از طلوع تا غروب کنارم باشی... . . . . . . این اولین فف منه امیدوارم دوستش داشته باشید :) خودم که کلا خنثی نسبت بهش. اگه نظری راجب روند داستان بود حتما کامنت بزارید عشقتون کشید vote بدید نخواستیدم عیب نداره🤷🏻♀️.. در هر صورت که اینجایید تا لذت ببرید ....
-تو رئیس من نیستی ... +چرا هستم؛ هم توتخت هم تومحل کار من رئیستم کیوتی Highest ranking #1 zarry #1 stylik #1 zarrystylik #1 lgbtfiction #1 gayromance #2 romance #16 zaynmalik #4 onedirection
جی کی : فکر کنم همین حالا اومدم ته : وات د فاک ترجمه ی فارسی شماره ی اشتباه داداش من @drinktaewithkookies Thank you for writing this great ff❤❤ 🔞🔞🔞
completed. - ذهن هایمان درگیر تاریکیست. رویاهای بی سرانجام تنفری عمیق که منشاء آن را هرگز پیدا نمیکنیم. سکوت و لبخندی دردناک، تنها یادگار از ما به این دنیاست. دنیایی که ما در آن سالیان پیش مردهایم، تنفس تکراریمان، دلیلی پوچ است برای فریب دادن خودمان تا به دیگران بفهمانیم هنوز زنده ایم. - ژانر: درام، دارک، تخیلی،...
در من گرگی است زخمی و خسته از نبرد های پی در پی برای زندگی در گوشه ی غاری نشسته و زخمهایش را می لیسد! وای از روز انتقام... همه را غار نشین خواهم کرد!...
خلاصه ↓↓ بکهیون ، دانش آموزِ محبوبِ مدرسه جادوگری ، هیچ وقت نمی تونه از دردسر درست کردن و فضولی های بی جاش دست بکشه! اما بزرگ ترین درد سر اون نه قنطورس هاست نه مینوتور ها و نه حتی خواهران گورگون... مشکل بزرگ اون پارکچانیولِ .. پدرِ بچه های دورگه گرگ انسانیش..! نویسنده:سم (لطفا فیکو توی لیستتون قرار بدید تا دوستاتون...
زندگی هایی که از قربانی کردن زندگی های دیگر به وجود آمده اند. زندگی هایی که با مرگ در هم تنیده شده اند. عشق های که نباید وجود داشته باشند. عشق هایی که در خون و غبار و آلودگی خیانت مخلوط شده اند. و عمارتی ساخته شده از قبرها و سرنوشت ۱۲ عروسک که به دست هیچکس کنترل می شوند. ,;ژانر: اکشن - جنایی - معمایی با چاشنی رمنس و ا...
این یه جایی بعد اونجرز ۱ اتفاق میفته البته اتفاقات تا اونجرز ۴ هم هستن ولی تو یه تایملاین دیگه(اصلا تمام بدبختیا از همونجا شروع میشه) راگناروک و دارک ورلد هرگز اتفاق نیفتادن(چون من به فریگا نیاز دارم) ولی اولتران و سیویل وار سر جاشونن اودین ایز ان اسهول و شیپای اصلیم اینان Grandmaster x Loki Tony x Loki و با حضور افت...
متوقف شده بی تی اس ... معروف ترین بند جهان ... ولی اون ها علاوه بر موسیقی فوق العاده شون یه ویژگی منحصر به فرد دیگه هم دارن ... هر شش عضو گروه سولمیت همدیگه هستن ... نامجین ...یونمین ... هوپکوک و کیم تهیونگ اون فقط یه فن بوی معمولیه که کراش عمیقی روی جونگکوک داره ... این خیلی ناامید کننده اس که کراشش قبلا نیمه گمشده...
میتونی صدای گریه بهشت رو بشنوی؟ این اشک های یک فرشته است... . من سالهاست که با عشق پنهان تو در بهشت خداوند فرمان برده ام... ~ WangXian FanFic🐇 ~ MoDaoZushi🍂
بسی گفتند: دل از عشق برگیر که نیرنگ است و افسون است و جادوست! ولی ما دل به او بستیم و دیدیم،که این زهر است اما نوشداروست...
لوهان تو جذابترین و باحال ترین گروه مدرسس،و سهون تازه واردی که از روز اول همه توجه هارو جلب کرده ومشکل به وجود آورده. تلاش لوهان برای به چنگ آوردن سهون میتونه موفقیت آمیز باشه؟ تو این راه باید چه چیزایی رو از دست بده؟؟ ᯽᯽᯽ زوج: هونهان ژانر: مدرسهای، عاشقانه وضعیت: تکمیل شده✅ *اصل فیک به زبان استانبولی بوده و اجاز...
هر آدمی فقط یه نفرو داره که حالشو خیلی خوب میکنه. و فقط یه نفرو داره که حالشو خیلی بد میکنه...! بیچاره اونی که این دونفرش یه نفره🙃 پ ن:معنیobiymyآغوش هست #گی_کاپل 🌻پریا🌻
اون همیشه اینجا بوده. همیشه از همه چیز دست کشیده. ولی هیچکس متوجهش نشده. چرا منم متوجهش نشده بودم؟
درگوشه کنارهای شهر اِدو پسری به آرامی قدم می زنه. کسی متوجهش نیست. کسی نمی فهمه اون داره کجا می ره. -"ماموریت تو اینه که تا جایی که می تونی ازش اطلاعات جمع کنی، هرچیزی که بتونه مفید باشه، هرچیزی که بتونه اون رو بکشه..." وارد اتاق شد. شمع ها رو روشن کرد و ساکه ریخت. منتظر سرنوشت موند، مثل همیشه... توضیح: این داستان ب...
+I love you -where? +What? +Show me! where is this love? I can't see it. I can't touch it. I can't feel it...
- جدیدا کم حرف شدی؟ - حوصله ندارم. تن صداش پر از خشم بود. چشماش دیگه روشن نبود و بیشتر به دوتا سیاه چال شباهت داشتن. - شاید حرفات رو جای دیگه میزنی،واسه کسی دیگه..ولی بدون پیداش کنم زنده زنده آتیشش میزنم.
مثل اين ميمونه كه وقتي داري رانندگي ميكني ، حس ميكني ادمي كه توي ماشين پشت سري هست داره بهت انرژي رو منتقل ميكنه. مطمئن نيستي و دلت ميخواد دنبالش بري. همراه هم لايي ميكشيد و بعد سر دوراهي اي كه انتظارشو نداري ازش جدا ميشي و فقط داري ماشينش رو ميبيني كه دور تر ميشه و انرژي كه كمتر حس ميشه.
یادت است ؟ من آدمی بودم که بی مورد از خنده اشک میریختم وسط جمعیت . اما حالا کنج دیوار توی تاریکی مطلق ...فرار میکنم از دنیای رنگی . پناه برده ام به سیاه و سفیدها! تمام زندگی ام خلاصه شده در یک شیشه الکل ... بی رنگ و شکستنی با یک ضربه .... عشق ...مرگ ...انتقام ....
زین مالیک!پسری که خودشو تو اتاق تاریک حبس کرد تا دوباره روی کسی که مقصر زندگی سیاهش بوده رو نبینه! اما حالا اون برگشته...برگشته تا کارایی که قبلا نکرده رو انجام بده و بتونه زین مالیک رو!عشق ابدیش رو دوباره بدست بیاره! و این لیام پینه که چیزایی رو میفهمه که شاید زندگیشونو عوض کنه! همه چی سریع اتفاق میوفتاد و اونا هر ل...
زین همیشه میخواست اول باشه...حتی اگه شرطه اول شدن ول کردن احساساته قویش باشه...اون حتی باکسی که عاشقش هستم میجنگه.
_عاشقم نشو _اگه شدم _نباید بشی _اگه شدم _فراموشم کن _اگه نتونستم _باید بتونی _اگه نتونستم! _باید باهاش زندگیکنی _اگه نتونستم _میتونی _وقتی بهت نگاه میکنم توی چشمای قهوهایت یه دنیای دیگه وجود داره که من دارم توش زندگی میکنم. پس ازم نخواه که عاشقت نشم. چون من تو چشمای تو دارم زندگی میکنم ... **** سال ۴۰۰۰...
آریستا... پسری حاصل گناه یک خدا و زنی معمولی... جنگی در راه است!!! در زوایای تاریک و پنهان شهر لندن جنگی در راه است...
داستان اصلي توسط @kittyswift786 نوشته شده داستان خيلي جالب و عاليه به نظرم از دستش نديد "گرگينه ها،ومپايرها،كوتوله ها،الف ها فقط توي كتابها وجود دارن نه توي زندگي واقعي" من داد زدم و با دهان باز بهش نگاه كردم من ميدونم من هميشه درباره اش خواب ميبينم اما اونا فقط...."
.بخاطر من...بخاطر من و هری... باز هم دووم بیار اقای چارلز...دلم برات تنگ میشه و به زودی به دیدنت میام _لویی_