Select All
  • Accomplisher (Z.M)
    77.5K 12.8K 48

    "من میتونم کاملت کنم لیام." "نمیخوام. چون اونم همینو میخواست ولی من نتونستم ازش محافظت کنم، اگر تو روهم از دست بدم..." "من خودم کسیم ک قراره از تو محافظت کنه." [Completed]

  • Life is pain, so is death[ziam]
    2.8K 642 12

    الان من بیشتر از همیشه بهت نیاز دارم میتونی الان صدامو بشنوی؟ چون که ما میخایم اونو با صدای بلند بگیم حتی اگه کلماتمون بی معنی باشن آرزو میکنم که یه جایی،به یه نوعی هر کدوممون رو نجات بدم اما حقیقت اینه که من فقط یه پسر معمولیم

  • London-LA [Z.M] [short story]
    22.5K 5.5K 24

    مسافرتهای هواییِ اولِ صبح بد ترینن؛ مخصوصا وقتی بغل دستیت یه پر حرفه لعنتی باشه،که لبخند از صورتش پاک نمیشه! آخه محض رضای فاک! اون ساعت شش صبح چه دلیلی برای لبخند زدن داره؟ . . ایده ی اصلی: پیج @vaghti__liampayne

    Completed  
  • We don't talk anymore
    15.3K 2.5K 20

    We don't talk anymore Like we used to do We don't love anymore What was all of it for? cover by: @_zazi_

    Completed  
  • MAN OF MANY FACES [Z.M]
    8.1K 982 12

    لیام فقط کنار میومد ولی اطمینان نمیکرد و این رو چاقوی زیر بالشش و اسلحه توی کشوی سمت چپ تختش کاملا توضیح میداد..

  • Gamble {Z.M}.{L.S}
    18.1K 2.4K 18

    زین کُلت مشکی رنگ رو روی شقیقه ی لیام گذاشت.بغض و گریه امونش رو بریده بود. لیام هم متقابلاً با دستای لرزون سر کلت رو روی قلب زین نگه داشت و با چشای اشکی گفت لیام_بیبی من نمیتونم اینکارو بکنم...چطور میتونم...نفسم رو...بکشم آخر جملشو نالید اما زین لبخند مهربونی بهش زد و گفت زین_تو باید اینکارو بکنی...من میخوام...حتی تا...

  • far away (ziam)
    2.7K 337 10

    ذهنم مثل قبرستونيه كه همه اونايى و كه ميخواستم دوست داشته باشم توش دفن شدن. هر چند وقت يه بار يه نبش قبر ميكنم كه يادم نره اشتباهاى زندگيمو سفر میکنم به رویاهایی که داشتن به واقعیت تبدیل میشدن و خاکسر شدن زیر پام. به یاد میارم خاطره هایی رو که رو تک تک این آجرا و وسایل این خونه هک شدن دوباره آرزو میکنم کنار هرکی هستی...

  • 11 Minutes |Z.M|
    2.6K 488 12

    "تو یازده دقیقه فاصله داری و من تمام روز دلتنگ تو هستم، عزیزم؛ پس چرا اینجا نیستی؟" Ziam By: Shey-da [Completed] Most Impressive Ranking; #1 farsi #1 11mintues #6 ziamfanfiction #7 sad

    Completed  
  • Vraiment (متاسف)
    57.4K 5.5K 49

    من یه عروسکم عروسکی که لبخند به لبش دوختند عروسکی که سوخت همه ی وجودش ولی همچنان لبخند میزد چون دوختنش 🔞🔞

  • "I AM LIAM " [Z.M][L.S]
    13.9K 2K 20

    یه روزی راجب درخشش خنده هات یه آلبوم می دم بیرون لیام...اون وقت اسمش رو می ذارم سقوط ایکاروس!

  • our heart beat's
    2K 232 8

    من صداشو میشنیدم هرشبی ک تو اتاقش اواز میخوند تپشو قلبشو حس میکردم وقتی دروغ میگفت برق چشماشو میدیدم وقتی ذوق میکرد اما اون الان دیگه یه پین نیست

  • •Nightmare•[Z.S]
    3.3K 656 20

    من نمیخوام من نمیخوام بخوابم میترسم از خوابیدن وحشت دارم من نمیخوام زین...نمیخوام مردنتو ببینم...

  • Forgive me sunshine [Completed]
    43.7K 4.6K 62

    "-مطمعنى كه پشيمون نميشى اگه همه چيز و فراموش كنى؟ +وقتى آسمون پر ابر ميشه روشنايى نميتونه مسيرش و پيدا كنه ليام..." ليام پين سرگرد بيست و شش ساله اداره اگاهي و زين مالك يكى از بهترين معمارهاى لندن،سرنوشت اونها رو تا مرز جنون ميبره و در نهايت لذت براشون ابرهاي سياه و بوجود مياره اونا ميتونن ابرهارو ناپديد كنن و اسمون...

    Completed  
  • IF I HAD YOU...(z.m)
    19.8K 2.3K 25

    اگه دنیا یه دروغ مزخرف بزرگ باشه این که من دوستت دارم یه واقعیته... . . . . زیام استوری&لیوم تاپ و همچنین زیاد طولانی هم نیست کامل شده

    Completed  
  • His Many Selves •| ZIAM |•
    13.7K 2.7K 24

    زندگی یه کارآگاه جوان با فهمیدن یه راز بزرگ توی زندگی نامزدش برای همیشه عوض میشه!

    Mature
  • ▼▲Forgive Me▼▲ | ZIAM |
    6.6K 620 6

    Sometimes I wish I Could Read Your Mind... But Then I Notice, What If I Couldn't Handle The Truth?!... What If These Are Our Last Hours? صدای برخوردِ دستش با صورت لیام تنها چیزی بود که تونست سکوتِ عمیقِ بینشونو بشکونه. و این سیلی باعث شد تا لیام مطمئن بشه که اون همه چیز رو فهمیده! ↑Book2 Of Fool For You↑ ||PANTE_A||

  • ▲▽Fool For You▽▲ || ZIAM
    23.7K 1.9K 14

    بيـا به هم نـگـاه كنيـم... هـركـي زودتـر پـلـك زد، مـن تـورو مـيـبـوسـم ^-^ قبول؟ (^O^)! △▼ I Can't Fall For AnyOne Else, Because Of YOU ▼△ ←یـه داسـتان کـوتاه از زیـام→

  • gangsta || Ziam
    17.7K 1.7K 22

    ز:من عاشقتم پسرک با گریه گفت و به این توجه نکرد که بارون تمام تنش رو خیس کرده پسر بزرگ تر اونو تو آغوشش گرفت و لباشو روی موهای خیس مشکیش گذاشت ل:ولی من عاشقت نیستم....من فقط عاشق وقتاییم که با اون صدای جادوییت باهام حرفای عاشقانه میزنی وقتی میخوام سخت به فاکت بدم لیام گفت و لباشو رو لبای پسرک گذاشت اون نیازی نداره...

  • The Bedlamite {Ziam Mayne}
    35.4K 5.4K 26

    | completed | در جایی که شب ها به یک هیولا تبدیل می شد... و درحالی که آخرین هدفش، درست کنارش بود و نمی دید... ××××××××××××××××× +15 با اینکه می دونم توجهی نمی کنین(😂): { دارای صحنه های تجاوز، فحش های رکیک، روابط جنسی، فضای دارک...}

    Completed  
  • The Sheriff {The Bedlamite2}
    35.8K 5.3K 29

    | Completed | وقتی سیستم امنیتی کشور رو به جرم فساد مجازات کرد، اسمشو گذاشتن داروغه. ولی توی گوشی لیام، هنوزم اسمش (تیمارستانی) بود. . . . ××××××××××××××××××× +15 جلد دوم فن فیک The Bedlamite |*توجه*| ×فحشای رکیک، تجاوز و روابط جنسی، فضای دارک×

    Completed  
  • Irresistible
    41.4K 4.7K 39

    [completed] حادثه های کوچیک... اتفاقات بزرگ... تغییرسرنوشت... یه دیدار ساده... یه اتاق با نور و در و دیوار سفید.... یه پرونده ی قتل... یا یه عشق ابدی.... اینا همش داستان زندگی من و توئه.... نمیدونم پایانش طناب دار دور گردنمه یا دستای گرم تو... ولی امیدوارم بفهمیش چون اگه تا ابد هم برا من نشی قلب من به نام تو خواهد مو...

    Completed  
  • fools gold (Ziam)(mpreg)
    276K 37.3K 50

    تو میتونی بهم اخم کنی. بهم بی‌محلی کنی. بخاطر ضعیف بودنم مسخرم کنی. میتونی بهم گشنگی بدی. میتونی کاری کنی گریه کنم. کاری کنی که از درد زجه بزنم. تو میتونی خوردم کنی. زیر پات لهم کنی. تو میتونی منو به خاک سیاه بشونی لیام‌ اما با همه‌ی اینا من بازم عاشقتم :))))

    Completed   Mature
  • Unfelling |ziam|
    67.7K 8.1K 37

    _زین به نفعته تسلیم شی وگرنه شلیک میکنم ... +تو این کارو نمیکنی لیام.... ما تفنگارو به سمت هم نشونه گرفتيم اره ما قلبامون براي هم ميتپيد ولي تفنگارو به سمت هم نشونه گرفتيم صدای شلیک بلند شد سکوت همه جارو فرا گرفت ... خون ريخت رو زمين... لبخند زدم ...و زیر لب گفتم : "تفنگ من تيري توش نبود من همیشه عاشق تو بودم لیام...

  • •~Always On My Mind~• [z.m]
    2.9K 323 7

    لیام خیلی دلش میخواست اون پسری که همیشه به جرم گرافیتی کشیدن پاش به کلانتری باز میشد رو ببینه .. هر چی باشه اون یه پلیسه دیگه ! کارشم دستگیر کردن مردمه شیفته ی گرافیتی های اون پسر شده بود .. خیلی قشنگ بودن .. لیام میخواست مطمئن بشه که خودشم به اندازه ی گرافیتی هاش زیباست چون معتقد بود سیرت زیبا ، یه صورت زیبا رو به ه...

  • Trouble mark •|L.S•|•Z.M|• COMPLETED
    353K 59K 79

    Highest ranking : #1 in fanfiction -خدای من... تو بلدی خفه شی? -باور کن نه!

    Completed  
  • ps, I love You |Z.M| • |L.S|
    126K 18.2K 61

    Highest Ranking : #1 in zayn malik #1 in liam payne #2 in romance پایم را روی مین گذاشته‌ام! اگر تِکان بخورم مرده‌ام... باید همینجا که هستم بمانم تا آخر دُنیا دُرست وضعیت ِسرباز جنگی را دارم، کنار تو و زیبایی‌ات... 👈🏻 لیام پین عاشق دو تا گوی خورشیدی بی احساسه‌‌.. چشم هایی که قراره زندگیش رو نابود کنن :) #liamTop #Ha...

    Completed   Mature
  • ●"Court Piece"●[ziaam]
    54.6K 7.8K 50

    من برادرمو کشتم تا فقط عشقمو از چنگش در بیارم 🏳 مثله یه بازیِ حکم بهش نگاه کن ما حتی برادرم باشیم باز رقیبِ همیم باید همو زمین بزنیم

  • feel me 2
    110K 10.2K 58

    @SAaraah __1995

    Completed  
  • Please Don't Do That
    9.2K 922 17

    داستان یک ومپایر عاشق

  • would you love me?
    103K 14.3K 40

    میشه عاشقم باشی؟ هشدار: این فن فیک شامل صحنه‌هاییست که شاید زیام هارتتون رو به درد بیاره :))))) مطمئن شید که همه رو باهم میخونید ؛)

    Completed